بدون یک تحول فکری عمیق در جامعه ایران هیچ تغییر مثبتی رخ نخواهد داد


۱۳۸۹ خرداد ۲۵, سه‌شنبه



اعتراف تاج زاده به

اشتباهات دهه شصت


ارش بهمنی


image
مصطفی تاج زاده/ عکس:نوروز

مصطفی تاج زاده، عضو مشترک شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران و جبهه مشارکت ایران اسلامی، با انتشار مقاله‌ای طولانی در دو سایت «امروز» - نزدیک به سازمان مجاهدین انقلاب – و «نوروز» - نزدیک به حزب مشارکت – ضمن برشمردن خاطراتی از بازجویی‌های خود در زندان، به اشتباهات خود و یارانش در دهه شصت در سرکوب مخالفین اعتراف کرد. مقاله مصطفی تاج‌زاده را باید، فصلی نوین در تاریخ اصلاح‌طلبان ایرانی دانست.

تاج زاده، در این متن اشاراتی به برخی از اتفاقاتی که در دهه شصت افتاده است، از نقش خود و هم‌فکران‌اش در وقوع این اتفاقات عذرخواهی کرده است.

البته تاج زاده نخستین نفر در میان اصلاح طلبان نیست که چنین متنی را منتشر کرده است. پیش از وی «اکبر گنجی» هم زمانی که در زندان بود، متنی با عنوان «مانیفست جمهوری خواهی» منتشر کرد که در آن صراحتن از آیت الله خمینی انتقاد کرد و تز همراهی اسلام با دموکراسی را – که اصلاح طلبان دنبال می‌کردند – غیرممکن نامید. «محمد نوری زاد»، نویسنده سابق روزنامه کیهان و کارگردان سینما، از دیگر افرادی بود که پس از حوادث رخ داده اعتراضات پس از انتخابات، نامه هایی به آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی منتشر کرد و از وی انتقاد کرد.

تفاوت تاج زاده با دو نفر پیشین در این است که وی سال ها در پست های حساس سیاسی – فرهنگی کشور مسوولیت داشته است. آخرین پست دولتی تاج زاده، معاونت امنیتی – سیاسی وزارت کشور، در دوره اول ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی بود که پس از حوادث رخ داده در خرم آباد، به حکم دادگاه ازاین پست برکنار شد.

نکته مهم در نوشته تاج‌زاده را ، نه در واکنش های احتمالی حاکمیت و رسانه‌های نزدیک به دولت، که باید در واکنش اصلاح‌طلبان جست. هنوز مشخص نیست آن‌چه تاج‌زاده نوشته و منتشر کرده است، تنها نقطه نظرات شخصی خود وی است یا آن که مورد قبول دیگر اصلاح‌طلبان نیز قرار دارد. انتقاد به آن چه در دهه شصت رخ داده است، فصل مشترک انتقادات بسیاری است که در سال‌های گذشته به اصلاح طلبان شده است و آنان نیز در اکثریت قریب به اتفاق موارد در مقابل چنین انتقاداتی سکوت کرده‌اند. متن تاج زاده، اکنون شاید نخستین قدم برای باز کردن راه بحث درباره اتفاقات دهه شصت باشد. راهی که در صورت همراهی دیگر اصلاح طلبان شاید بتواند نوری بر تاریک‌خانه های آن سال‌ها بیندازد.

تاج زاده در متن خود که با نام «پدر، مادر، ما باز هم متهمیم»، نوشته است:« من در محضر نسل جديد شهادت مي‌دهم، نظامي كه ما براي برپايي آن انقلاب كرديم و به قانون اساسي آن رأي داديم، غير از نظام نظامياني است كه مي‌كوشند آن را ملك طلق خويش نمايند و در عرصه سیاست برای خود جايگاهي همانند فرماندهان دخالتگر ارتش تركيه و پاكستان قائل شوند. اين گواهي از آن رو ضرورت دارد كه به وضوح مي‌بينم چه در زندان‌ها و چه در تريبون‌ها و صدا و سيماي رسمي كشور، از جمهوري اسلامي ايران يك موجود زشت سیرت و زشت صورت به نام «فرانكشتاين» مي‌سازند و من هرگز نتوانستم در اين آينه مخدوش، سيماي رهبر فقيد انقلاب و ياران واقعي‌اش و سيماي درخشان شهيدان و آرمان آنان را ببينم.» گرچه تاج زاده نیز، انتقاد مستقیم از آیت الله خمینی را در دستور کار خود قرار نداده است و می نویسد:« مي‌خواهند بگويند امام هم كسي بود مثل آقايان جنتي و مصباح، غافل از آن که اين شبيه‌سازي مخدوش، روش‌هاي استبدادي و سرکوبگر را توجيه و آقايان را تطهير نخواهد كرد. به عكس، دامنه بدبيني به رهبر فقيد انقلاب محدود نمي‌شود و با تعميم يافتن به ائمه اطهار (ع)، مي‌تواند بي‌ديني و بي‌ايماني را در نسل جوان دامن بزند كه با كمال تأسف در برخي موارد زده است.»

وی می نویسد:« خطاي ما اين بود كه در مقابل برخي رفتارهاي دادگاه هاي انقلاب موضع نگرفتيم؛ در عين اين‌كه جناح موسوم به خط امام طراح اعلاميه 10 ماده‌اي دادستاني انقلاب در زمان شهيد قدوسي در بهار سال ۱۳۶۰ بود (طرحي كه گروه‌هاي سياسي دگرانديش مخاطب آن بودند و بسط مناظره و حقوق و آزادي‌هاي قانوني آنان را به خلع سلاح گروه‌ها پيوند مي‌زد)، اما نتوانستيم (و نيز تروريسم سال ۶۰ و جنگ تحميلي نگذاشت) كه اين راه را تا مرحله گسست كامل از شيوه‌هاي غيردموكراتيك پيگيري كنيم.»

تاج‌زاده با اشاره به دادگاه و احکام صادره از آن ها در دهه شصت، اعلام می کند:« سكوت تأييد‌آميز درباره نحوه محاكمات دادگاه انقلاب خطاي ما بود»، می نویسد:« ما حتماً بايد اعتراف كنيم، اما نه در دادگاه‌هاي نمايشي و آن طور كه بازجوها مي‌خواهند و به اتهامات موهوم مرتكب نشده، بلكه در پيشگاه ملت و بر اساس حقيقت. نسل انقلاب بايد اعتراف كند، ولي نه به دليل مجاهده امروزينش براي بسط دموكراسي و ترويج حقوق بشر، كه به علت عدم استفاده درست و كامل از فرصت‌هايي كه ظهور تك‌صدايي را بر بستر عبور از آرمان‌هاي انقلاب اسلامي و اصول قانون اساسي غيرممكن مي‌كرد. البته ما كوشيده‌ايم از اين خطاها درس بگيريم و به ویژه پس از جنگ، رفتار وگفتار خود را اصلاح كنيم. در عین حال اعتراف مي‌كنم كه اگر در زمان خود در مقابل مواجهه نادرست با آيت‌الله شريعتمداري و برای حفظ حريم مرجعيت اعتراض مي‌كرديم، كار به جايي نمي‌رسيد كه امروز حرمت مراجع و عالماني همچون مرحوم آيت‌الله منتظري و حضرات آقايان وحيد خراساني، موسوي اردبيلي، صانعي، بيات زنجاني، دستغيب شيرازي، طاهري اصفهاني، جوادي آملي و... حتي در صدا و سيما مورد تعرض قرار گيرد و كار به جايي برسد كه حتي بيت و نوه امام و حسینیه و مرقد ایشان و نيز آرامگاه مرحومان صدوقي و خاتمي از تعرض مصون نماند.»

وی با اشاره با خطاهای خود و هم‌نسلان‌اش می نوید:« اگر خطايي وجود داشته كه داشته است، آن خطايي نيست كه بازجوها مي‌گويند و اگر بايد اعتراف كرد و حلاليت طلبيد كه بايد هم طلبيد، بايد از برخوردهاي ناصوابي كه با مهندس بازرگان و دكتر سحابي صورت گرفت، عذر خواست و نيز بايد از همه سياسيوني كه خواهان فعاليت قانوني بودند و حقوقشان به بهانه‌هاي مختلف نقض شد، پوزش طلبيد. همچنين بايد از تحميل يك سبك زندگي به شهروندان و دخالت در حريم خصوصي آنان معذرت خواست. خطاي ما آن بود كه تصور مي‌كرديم ما انسان‌هاي متوسط قادريم در ميخانه‌ها را ببنديم، بدون آن‌كه لازم باشد درهاي تزوير و ريا را باز كنيم. اشتباه ما اين بود كه در عمل به برخي امور عرفي تقدس ‌بخشيديم، غافل از آن كه تلاش مذكور عقيم و نتيجه اش عرفي شدن بسياري از مقدسات است. بزرگترين خطاي ما تعميم مناسبات سياسي در عصر «عصمت» به عصر «غيبت» بود.»

تاج زاده اشاره‌ای غیرمستقیم نیز به وضعیت زندان‌ها در دهه شصت و همچنین اعدام‌های تابستان شصت و هفت می کند:«ما نبايد اجازه مي‌داديم خیانت و خباثت بعضي افراد يا طرح‌ها يا اقدام‌‌ها، خارج شدن ما را از مسير قانون و شيوه‌هاي انساني و اخلاقي توجيه كند؛ شكنجه در همه حال شكنجه است و اعدام زنداني قبلاً محاكمه و محكوم شده كه در اسارت به سر مي‌برد، ناموجه.»

تاج زاده همچنین در این نوشته، اشاراتی به زمینه‌سازی ها برای اتفاقات پس از انتخابات توسط جناح حاکم می کند:«در اوين ديدم مناظره‌هاي آقاي احمدي‌نژاد ... بيش از آن‌كه معطوف به انتخابات باشد، معطوف به سياه‌نمايي‌ گذشته و مهم‌تر از آن زمينه‌سازي براي بگير و ببندها و اعتراف گیری و سركوب‌هاي پس از انتخابات بود. سخنان و در واقع تهمت‌ها و افتراهاي آقاي احمدي‌نژاد در آن مناظره‌ها در امتداد انتخابات نبود، بلکه در امتداد وقايعي بودكه باید با عبور از انتخابات و جهش از فراز صندوق های آرا به اوين شكل می گرفت. وقتي آقاي احمدي‌نژاد، به دروغ آقاي كروبي را به ايجاد شكنجه‌‌گاه در بنياد شهيد متهم مي‌كرد، معناي واقعي سخنان او نه معطوف به گذشته و در جهت محكوميت شكنجه، بلكه معطوف به آينده، به كهريزك و زمينه‌سازي براي توجيه آن بود.»

تاج‌زاده با اشاره به راه‌پیمایی بیست و پنجم خرداد ماه می‌گوید:« من و دوستانم و كثيري از فعالان انتخاباتي كه تا به امروز به لطف الهي از آن مهلكه بزرگ جان سالم به در برده‌ايم، مديون مردمي هستيم كه با تظاهرات تاريخ‌سازشان در ۲۵ خرداد، نه فقط كودتاي انتخاباتي را افشا كردند و دستكش مخملي را از مشت آهنين كنار زدند و ... من و امثال مرا نجات دادند».

مقاله مصطفی تاج‌زاده را باید، فصلی نوین در تاریخ اصلاح‌طلبان ایرانی دانست. تاج‌زاده را می توان از نیروهای درجه اول اصلاح‌طلبان دانست. باید منتظر و ماند و دید که مقاله تاج‌زاده چه واکنشی در میان اصلاح‌طلبان برمی‌انگیزد و آیا آنان نیز نهضت اعتراف را ادامه خواهند داد؟