گاردین با دسترسی به اعضای منفک شدهی سپاه پاسداران در یک فیلم مستند از جنایات و اطلاعات تازهای از درون سپاه پاسدارن، زندان اوین و ... پرده بر میدارد
نفر اول، پاسدار محمد ترکمان (افسر لجستیک امنیت و اطلاعات مربوط به حفاظت از دفاتر رهبری و رییس جمهوری) (جدا شده شش ماه پیش) (هم اکنون در ترکیه به همراه همسر و یک فرزند در جستجوی گرفتن پناهندگی) از واکنش های اولیه به اعتراضات مردمی میگوید: خیلی وحشت زده شده بودند و همه خودشان را آمادهی فرار از ایران به سوریه کرده بودند. هواپیمای ایرباس 330 خامنه ای آماده بود تا در صورت سقوط رژیم او را از ایران خارج کنند.
ما هم بخشی از همین رفتارهای حکومت بودیم. ما نمیتوانیم خود را جدا کنیم. ولی ما مجبور بودیم که همکاری کنیم ولی اولین موقعیتی که دست داد بیرون آمدم. دستور شکلیک به معترضان توسط سردار وحید که وزیر دفاع وقت بود صادر شد. چون خودم وقتی دستور رسید حضور داشتم این را می دانم. به خاطر شغلم هر 5 روز یک بار با افسران ارشد و آقای احمدینژاد و وزرایش دیدار داشتیم. ترس در قیافههایشان دیده میشد.
نیروهایی که اینان برای شلیک به مردم انتخاب میکنند بیشترشان یا فلسطینی یا لبنانیاند؛ آنها فارسی صحبت نمیکنند. بیشتر شلیک ها به تظاهرکنندگان را تک تیراندازها از بام ساختمانهای بلند انجام میدادند. نیروهای مستقر در خیابان شلیک نمیکردند. چون دسترسی به نقشههای امنیتی داشتم این ها را با اطمینان میگویم
{در اینجا وی نقشهای را نشان میدهد که جایگیریهای نیروهای امنیتی را نشان میدهد تا تظاهر کنندگان را از محل زندگی رهبر و مقر ریاست جمهوری دور کنند. قرمز جایی است که نیروهای سپاه پاسدارن مستقر میشوند، زرد مربوط است به واحد حفاظت خمینی، و سبز ویژهی لباس شخصی هاست. آن گاه وی از مشاهداتش از زندان اوین می گوید}
ساختمانهایی مخصوص شکنجه در داخل زندان تعبیه کرده بودند. زیرزمینی در آنجا بود که وضع تهویهاش بسیار بد بود. به دلیل باز بودن زخمهای شکنجهی زندانیان بیماری شیوع پیدا کرده بود. آن جا که بودم دختر جوان یک شهید (که ترجیح میدهم نامش را نگویم) به پایم افتاد تا از آن مرد به نام یاسین که شکنجهگر اوین بود بخواهم که شکنجه را بس کند. اوضاع در ایران خیلی بد است. ادعایشان این است که حکومتی مذهبی هستند ولی من به شما میگویم که خدا در ایران نیست. {گزارشگر از قول پاسدار ترکمان میگوید که به آن دختر تجاوز شده بود. وی میگوید که همین صحنهها بود که وی را متقاعد کرد که ایران را ترک کند.}