بدون یک تحول فکری عمیق در جامعه ایران هیچ تغییر مثبتی رخ نخواهد داد


۱۳۸۹ تیر ۸, سه‌شنبه

بگذارید دخترم زنده بماند


فرشته قاضی


زینب جلالیان، فعال کردی که به اعدام محکوم شده است روز گذشته در تماس با خانواده از آنان خواست از طریق دکتر شریف، وکیل دادگستری، پرونده اش را پی گیری کنند.او همچنان در بند 209 زندان اوین است و از هفته پیش با فرد دیگری هم سلول شده است. پدر زینب در مصاحبه با "روز" از آخرین وضعیت دخترش گفته است:" 20 روز پیش زینب را دیدیم؛ حالش خوب بود و می خواست پرونده اش را پی گیری کنیم، قبل از شما هم زنگ زد و جویای پرونده اش بود".

اسماعیل جلالیان، برادر زینب نیز به "روز" می گوید: "روز یکشنبه از طریق یکی از اقوام شنیدیم که سایت ها نوشته اند می خواغهند زینب را اعدام کنند، پدرم از زینب پرسید ولی او خبری نداشت و گفت پرونده اش را پی گیری کنیم؛ اکنون دکتر شریف پی گیر پرونده زینب است."

اما دکتر محمد شریف، وکیل دادگستری به "روز" می گوید که طی یک ماه گذشته با تمام پی گیریها و تلاش هایش موفق به دیدار زینب و امضای وکالت نامه توسط او نشده اما همچنان پی گیر پرونده زینب است و تلاش میکند وکالت نامه را به دست وی برساند.

زینب جلالیان، از سال 86 در زندان به سر می برد او به اتهام خروج غیر قانونی از کشور به یک سال حبس تعزیری و به اتهام محاربه به اعدام محکوم شده است. خانم جلالیان اکنون در بند 209 زندان اوین در حالی در بازداشت به سر می برد که دیوان عالی کشور، حکم اعدام او را تایید و طی روزهای گذشته برخی سایت های اینترنتی، اخباری در مورد اعدام قریب الوقوع او را منتشر کرده اند. این سایت ها دو روز پیش از اعدام زینب در "ساعات آینده" خبر داده بودند، اما زینب دیروز در تماسی با پدرش گفته حالش خوب است و تنها خواسته اش پی گیری پرونده اش توسط دکتر شریف است.

در عین حال با توجه به سابقه جمهوری اسلامی در اعدام فعالین سیاسی، بدون اطلاع خانواده و وکلای آنها، نگرانی ها درباره وضعیت زینب همچنان وجود دارد.

مصاحبه با پدر و برادر زینب جلالیان و همچنین دکتر محمد شریف، وکیل تعیینی خانواده اودر پی می آید.

محمد شریف: پرونده را پیدا نمی کنیم

دکتر شریف که از سوی خانواده زینب جلالیان به عنوان وکیل او انتخاب شده به "روز" می گوید: یک ماه است تلاش میکنم بتوانم پرونده زینب را پیدا کنم و وکالت نامه را روی پرونده بگذارم اما موفق نمی شوم.

وی می افزاید: پدر زینب از ماکو به تهران آمد و از من خواست وکالت دخترش را برعهده بگیرم. به او گفتم پی گیری میکنم و تمام تلاشم را به عمل می آورم. بعد شروع به پی گیری کردیم. رفتیم و گفتیم که میخواهیم پرونده را ببریم دیوان عالی کشور و روی اعاده دادرسی کار کنیم اما گفتند او سر موضع است. گفتیم خب بگذارید او را ببینیم و با او حرف بزنیم و در همین مورد هم صحبت کنیم اما فعلا اجازه نداده اند؛تاکنون هم نه موفق شده ام وکالت نامه را به امضای زینب برسانم و نه او را دیده ام.

دکتر شریف در توضیح نحوه پی گیری های خود می گوید: روز یکشنبه، مشخصات حکم بدوی زینب در کرمانشاه و شعبه دادگاهی که او را محاکمه کرده و سایر موارد را به دست آوردیم؛ چون حکم در شهرستان صادر شده و برای اجرا به تهران آمده است. این پرونده هایی که از شهرستان به تهران می آید، ابتدا به دایره نیابت در تهران می رود. رفتیم اما آنجا هم نبود و گفتند پرونده اینجا نیامده است. رفتیم و نامه ای در دفتر دادستان به ثبت رساندیم اما هنوز خبری از اینکه پرونده کجاست، نیست.

این وکیل دادگستری سپس درباره برخی شایعات منتشر شده مبنی بر اجرای قریب الوقوع حکم اعدام زینب می گوید: اگر چنین امری صحت داشته باشد، خانواده زینب که به طور مستمر پی گیر هستند در جریان قرار می گرفتند اما آنها از این امر ابراز بی اطلاعی می کنند. در عین حال حکم برای اجرا به تهران آمده اما اینکه وارد مرحله اجرایی شده یا نه، فعلا خبری نداریم و امیدواریم این شایعات، پایه و اساس درستی نداشته باشند.

دکتر شریف در پاسخ به این سئوال که با توجه به قطعی شدن حکم در دیوان عالی کشور، چه راهی برای شکستن حکم اعدام زینب و جلوگیری از اجرای این حکم باقی مانده می گوید: کماکان می شود تقاضای اعاده دادرسی داد. البته شرایطی دارد یعنی اگر سند جدید یا مستنداتی به دست بیاید که قبلا لحاظ نشده باشد، می توان چندین بار تقاضای اعاده دادرسی کرد. مساله توبه هم هست اما همه اینها بستگی به این دارد که من زینب را ببینم و با او حرف بزنم و وکالت نامه را روی پرونده بگذارم.

از دکتر شریف می پرسم گفته می شود زینب با پ کا کا همکاری داشته؛ آیا دستگاه قضایی ایران می تواند او را به عنوان همکاری با پ کا کا مجازات کند؟

این وکیل دادگستری پاسخ میدهد: زینب، تا جایی که ما میدانیم، بعد از آمدن به ایران هم با پژاک ارتباط داشته است و آنطور که من از هم بندی ها و هم سلولی های زینب که آزاد شده اند متوجه شدم، او به گفته خودش با پژاک هم ارتباط داشته است. در عین حال ارتباط و همکاری با پ کا کا در ایران جرم محسوب نمی شود. من قبلا یک موکل داشتم که تبعه سوریه بود و به اتهام همکاری با پ کا کا بعد از ورود به ایران بازداشت شده بود. البته ارتباطاتی هم با پژاک داشت اما در حکمی که برای او صادر شد ارتباط با پ کا کا هم به لحاظ شده بود در حالیکه مطابق ماده 498 و 499 قانون مجازات اسلامی، که مربوط به ارتباط و عضویت در گروههای غیر قانونی است و این احکام به استناد آنها صادر می شود، ارتباط با پ کا کا نمی تواند شامل این ماده ها شده و مبنای صدور حکم شود.

پدر زینب جلالیان:، زینب را نکشید

وقتی با آقای جلالیان تماس گرفتیم، تازه با زینب صحبت کرده بود. این پدر نگران از سرنوشت فرزندی که در میان مرگ و زندگی قرار دارد، دنبال دختر دیگرش هم میگردد که ده سال پیش به همراه زینب ناپدید شده است.

آقای جلالیان از زینب چه خبری دارید؟

امروز زنگ زد در 209 زندان اوین است و حکم اعدام دارد و هنوز معلوم نیست چی به سرش خواهد آمد. پرونده اش هم معلوم نیست کجاست.

زینب پای تلفن حرف خاصی زد؟

گفت از طریق دکتر شریف پرونده اش را پی گیری کنیم. می پرسید پی گیریها به کجا رسید.

زینب در سلول انفرادی است؟ میدانید در چه شرایطی است؟

یک هفته پیش که زنگ زده بود می گفت او را به سلولی برده اند که با یک نفر دیگرست و تنها نیست. الان هم نمیدانم با همان فرد یا فرد دیگر، اما میدانم که هم سلولی دارد.

طی روزهای گذشته برخی سایت ها از احتمال اعدام زینب خبر داده اند. آیا شما در جریان این مساله هستید و آیا از دادگاه یا اجرای احکام خبری به شما داده اند؟

نه دادگاه هیچ خبری به ما نداده است. زینب هم که زنگ زد از او پرسیدم، اما او هم از این قضیه خبری نداشت.

آیا شما با دخترتان ملاقات دارید؟ می توانید او را ببینید؟

بیست روز پیش با مادر زینب رفتیم تهران و در زندان اوین او را دیدیم. حالش خوب بود اما خیلی ناراحت بود. شب و روز تنها بود و تنهایی خیلی اذیتش میکرد. اما یک هفته پیش که زنگ زد گفت دیگر تنها نیست.

ممکن است بگویید زینب کجا بود و چگونه بازداشت شد؟

ده سال پیش زینب به اتفاق خواهرش رفت. هیچ خبری از آنها نداشتم. نمیدانستم کجا هستند. الان زینب دو سال و 7 ماه است که در زندان است، و ما دنبال خواهرش هم میگردیم اما هیچ اثری از او نیست و او را پیدا نمی کنیم. ما هیچ خبری از اینها نداشتیم تا اینکه از اطلاعات کرمانشاه به ما زنگ زدند و گفتند زینب دست ما است و می توانی بیایی و او را ببینی. رفتم ملاقات و زینب را دیدم. از او پرسیدم کجا بودی؟ گفت عراق بود. پرسیدم چرا تو را گرفتند و خواهرت کجاست؟ گفت: از خواهرم هیچ خبری ندارم. من عراق بودم و داشتم بر می گشتم خانه که در مینی بوس مرا چون کارت شناسایی نداشتم بازداشت کردند. بعد از زینب پرسیدم وقتی تو را گرفتند چیزی هم داشتی؟ چی از تو گرفتند؟ گفت: هیچی نداشتم و کاری هم نکرده بودم. از او پرسیدم چرا تو را نگه داشته اند؟ گفت می گویند با پ کا کا همکاری کرده ای.

شما قبلا گفته بودید وکیلی در ارومیه برای زینب گرفته اید. اکنون دکتر شریف دنبال امضای وکالت نامه از زینب است. وکیل سابق زینب چی شد؟

هیچ کاری نکرد. به زینب اعدام دادند. بعد وکیل زنگ زد گفت نمی توانم کاری بکنم. پرسیدم چرا؟ گفت به من اختیار نمی دهند و اجازه نمی دهند کاری بکنم و از من خواسته اند از پرونده کنار بکشم. من هم کنار می کشم. گفتم از ما 12 میلیون پول خواسته بودی و 5 میلیون هم به شما داده ام. گفت پول را پس میدهد. اما یک میلیون را پس نداد و گفت خرج کرده است. هیچ کاری برای زینب نکرد و یک میلیون از پول را هم نداد. در حالیکه من میش هایم را فروختم، از فامیل قرض کردم تا این پول را جور کردم.

اکنون چگونه میخواهید وضعیت دخترتان را پی گیری کنید؟

یک ماه پیش زینب زنگ زد و گفت با دکتر شریف به عنوان وکیل صحبت کنید. من هم رفتم تهران، همان موقع که زینب را ملاقات کردیم رفتم سراغ دکتر شریف و از او خواستم وکالت زینب را قبول کند. خیلی آدم خوبی است. در تهران که رسیدم ساعت 6 صبح بود؛ جایی نداشتم بروم آدرس خانه اش را داد و رفتم گفت پرونده را پی گیری میکند. بعد از زینب شماره پرونده را گرفتم و به دکتر شریف دادم. از وکیلی که در ارومیه بود هم شماره دادنامه را گرفتم اما گفت نمیداند پرونده در کدام شعبه بوده است. دکتر شریف الان یک ماه است پی گیری میکند. دیروز هم با او صحبت کردم اما گفت هنوز پرونده را پیدا نکرده ام و پی گیر هستم. مشخص نیست پرونده در کدام شعبه است.

آقای جلالیان یک دخترتان در زندان و در خطر اعدام است و از دختر دیگرتان هم بی خبر هستید. آیا حرفی دارید که بخواهید منتشر شود و به گوش مسئولان برسد؟

به خدا نگران هستیم. شب و روز نداریم. آخر زینب چکار کرده که او را اعدام کنند؟ قاتل است؟ اسلحه داشته؟ اسلحه کشیده؟ جنگ کرده؟ به خدا کاری نکرده که به او اعدام داده اند. وقتی او را گرفتند دست خالی بوده؛ توی مینی بوس او را گرفته اند. او را برده بودند عراق. پشیمان که شده بود فرار کرده بود. میخواست برگردد به خانه و زندگی اش را بکند. الان ده سال است که این دو دختر رفتند و جز ناراحتی و بدبختی چیزی برای ما نبوده. مادر زینب به شدت مریض است. 70 سال دارد من هم 61 سال دارم. پیر شده ایم دیگر، تنها مانده ایم. هیچ کس نیست به دادمان برسد. من فقط میخواهم زینب را نکشند، بگذارند زنده بماند. بیاید خانه پیش من و مادرش و...

برادر زینب جلالیان: خواهرم نگران ماست

اسماعیل جلالیان، برادر زینب نیز به "روز" می گوید آزادی خواهرش، برای وجهه جمهوری اسلامی در جهان بهتر است.او همچنین خبر میدهد که از زینب خواسته بودند اعتراف تلویزیونی بکند اما زینب برای حفظ جان خانواده اش، تن به این مصاحبه نداده است.

آقای جلالیان، خبری از اعدام قریب الوقوع زینب که در برخی سایت ها منتشر شده است. آیا از سوی دادگاه یا اجرای احکام به شما اطلاعی در باره احتمال اعدام زینب داده اند؟

نه هیچ خبری نداده اند؛ ما هم پی گیر هستیم ولی تاکنون که خبری نیست.

دکتر شریف به من گفتند به ایشان گفته شده زینب سر موضع است. شما خبری از این قضیه دارید؟

من دو ماه پیش با زینب ملاقات کردم اما دفعه آخر که پدر و مادرم برای ملاقات رفتند نتوانستم بروم. در همان ملاقات زینب گفت از او خواسته اند در تلویزیون صحبت کند اما او به خاطر ما ترسیده و اینکار را نکرده است.

چرا به خاطر شما ترسیده؟ دلیل خاصی وجود دارد؟ آیا حرفی به شما زد؟

میگفت اگر من در تلویزیون صحبت کنم شماها را می کشند. ما هم گفتیم تو صحبت کن اشکالی ندارد بگذار ما را بکشند.

آیا توضیح داد که در صورت مصاحبه تلویزیونی زینب، چه کسی شما را می کشد؟

نه، ما فقط ده دقیقه او را دیدیم و هیچ توضیحی نداد. اما نگران ما بود. 20 روز پیش هم که پدر و مادرم برای ملاقات رفته بودند، هیچ حرفی نزده بود.

اکنون که حکم زینب در دیوان عالی کشور قطعی شده است و دکتر شریف هم موفق به گذاشتن وکالت نامه در پرونده نشده، شما چه اقدامی میخواهید انجام دهید؟

ما شماره پرونده و تاریخ صدور حکم و همه موارد را به دکتر شریف داده ایم. پی گیری میکند و جز این کاری از دستمان بر نمی آید. اعدام هم بکنند چکاری می توانیم انجام دهیم. خبر نمی دهند که. شاید یک روز بشنویم اعدام شد. اما روی حرف من با مسئولان است. زینب را در بند 209 نگه داشته اند. حداقل او را ببرید به بند عمومی. زینب نه اسلحه به دست گرفته و نه علیه ایران و نظام کاری کرده و نه ادم کشته است. ما نمی دانیم او را کجا برده بودند، حتی از خواهر دیگرمان هم خبری نداریم که کجاست، حالش چطور است؟ زنده است؟ اما میدانیم که زینب نمی توانست برگردد و در اولین فرصت برگشته، او پشیمان بود. اما علیه دولت ایران هم کاری نکرده با حزب پ کا کا بوده است. من از مسئولان میخواهم زینب را عفو و آزاد کنند. ما آدم های فقیر و بیچاره ای هستیم. بگذارید این دختر به زندگی برگردد. اعدامش کنید چی دستتان می آید؟ خارجی ها باز علیه دولت ایران، تبلیغات میکنند اما اگر او را عفو و آزاد کنید باور کنید خیلی از کسانی که رفته اند، وقتی بفهمند زینب آزاد شده، به آغوش خانواده هایشان باز میگردند.