بدون یک تحول فکری عمیق در جامعه ایران هیچ تغییر مثبتی رخ نخواهد داد


۱۳۸۹ تیر ۸, سه‌شنبه

جعل هويت مفاخر فرهنگي ایران

ارش بهمنی


متولیان امر در جغرافیایی به نام ایران در قالب نظام سیاسی «جمهوری اسلامی» چه برنامه‌هایی جز محکوم کردن اقدامات کشورهایی که دانشمندان و حتا تمامیت ارضی ایران را نشانه رفته‌اند، در دستور کار دارند؟ کشورهایی که اتفاقا با ایران روابط دیپلماتیک و حسنه دارند، اما به شکلی کاملاً آشکار و در مقاطعی پنهانی از مصادره‌ی چهره‌های ملی ایران به نفع خود در رسانه‌ها خبرهای مختلفی منتشر می‌کنند.

دست درازی و از آن خود دانستن مفاخر و بزرگان ایران ریشه در سالیان گذشته دارد. اما مرور اتفاقات سال‌های اخیر نشان از افزایش این روند طی ۵ سال اخیر است

آیا بی تفاوتی دولت احمدی‌نژاد نسبت به مصادره‌ی ميراث فرهنگی و مشاهير بزرگ ايران از سوی کشورهای مختلف صرفاً یک ادعا است؟

تعدادی از فعالین فرهنگی از بی تفاوتی دولت فعلی نسبت به سرمایه‌های معنوی ایرانی سخن به میان می‌آورند و عده‌ای نیز از حریص شدن کشورهای منطقه برای تاراج میراث گذشته‌ی ایران سخن می‌گویند.

این پرسش بارها و به انحای مختلف طرح شده است که تا جایی که بسياري از كشورهاي همسايه ایران از دستاوردهاي تمدن ایران به نام خود بهره مي‌برند و در اين ميان مسوولان فرهنگي و پاسداران ميراث فرهنگي هم با سخنان پرشور در پی نشاندن این افراد بر سر جای خود هستند. اما این سخنان و حتا برگزاری همایش‌های پرهزینه با نام بزرگداشت تعدادی از این مفاخر، نتوانسته خللی بر این روند ایجاد کند.

مروری بر ادعاهای چند سال اخیر برخی کشورها درباره‌ی مصادره‌ به مطلوب کردن مفاخر ایران نشاندهنده‌ی عمق ماجرا است: در حال حاضر جمهوری آذربایجان مدعی است که حکیم نظامی گنجوی و بابک خرمدین جزو مشاهیر این کشور هستند.آنها برای اثبات ادعای‌شان تصاویر نظامی گنجوی را بر روی اسکناسهای‌شان چاپ کرده‌اند. سال گذشته هم سایت‌های غیر رسمی ایران خبری در این ارتباط منتشر کردند که جمهوری آذربایجان ۲ دانشجوی اهل شهر تالش آن کشور را به دلیل ایرانی دانستن نظامی گنجوی و بابک خرمدین به زندان محکوم کرد.

همچنین این کشور موسیقی «عاشیقلار» که با زیبایی و حرکت و ریتمی بسیار دلنشین، قرن‌هاست در منطقه آذربایجان ایران ـ شامل تبریز، ارومیه و اردبیل ـ نواخته با تلاش‌های پیگیر و بی سر و صدا به ثبت جهانی رسانده است.

جمهوری تاجیکستان هم علاوه بر این که مدعی مالکیت رودکی است برای آنکه ابو‌علی ‌سینا را هم از آن خود اعلام کند رویه‌ی آذربایجان را در پیش گرفته است. البته ابوعلی سینا در حال حاضر به جز تاجیکستان مدعی دیگری هم دارد و آن هم امارات است.

امارات متحده عربی به جز ادعای مالکیت ارضی بخشی از ایران یعنی جزایر ۳ گانه که وزیر امور خارجه ‌این کشور آن را کمتر از اشغال سرزمین‌های فلسطین توسط اسراییل نمی‌داند،نام خلیج فارس را هم خلیج عربی می‌خواند و از اوایل سال گذشته خبرهای مختلفی را پیرامون ابو علی سینا در خبرگزاری‌های داخلی و جهان منتشر کرد با این مضمون که ابوعلی سینا اصالتا متعلق به سرزمین امارات متحده‌ی عربی است.

خرداد ماه سال گذشته هم بی‌بی‌سی در خبری اعلام کرد که روبات ابوعلي سينا براي قرار گرفتن در شبكه اينترنتي فيس‌بوك توسط امارات متحده عربي و با همكاري آلمان و يونان ساخته شده .بی بی سی در ادامه‌ی خبرش برای معرفی ابوعلی سینا وی را دانشمند عرب معرفی کرد.

بحرین هم که در روزگاری نه چندان دور جزو استان چهاردهم ایران محسوب مي‌شد دانشگاهی به نام «الخلیج العربی» تاسیس کرده است.

ترکمنستان هم که با ایران روابط تنگاتنگ سیاسی دارد، شیخ ابوسعید ابوالخیر را ترکمن می‌داند.

در عراق هم تعدادی مانی نقاش و اندیشمند ایرانی را عرب و اهل عراق معرفی می‌کنند. سال گذشته دانشگاه ماکواری استرالیا هم در برنامه‌ای مانی را عراقی معرفی کرد.

جلال طالبانی رییس جمهور عراق هم که گفته مي‌شود خود ایرانی الاصل است، اروند‌رود خوزستان را از آن عراق دانسته است.

افغانستان، سوریه و ترکیه هم با تاکید بر این که مولانا ایرانی نیست تمبر‌های مشترک با تصویر مولانا در ترکیه،افعانستان و سوریه چاپ کرده‌اند.

اما مولانای پارسی‌گو به طور کلی از سوی ترکیه مصادره شده است.

پایگاه تحلیلی - خبری ایران بالکان (ایربا) هم اواسط سال گذشته در گزارشی از دامنه‌دار بودن طمع ترکیه نسبت به چهره‌های علمی و ادبی ایران خبر داد.

البته اینگونه نیست که انتشار این اخبار در ایران بازتاب نداشته باشد چون همواره در محافل فرهنگی و حتا سیاسی ایران نسبت به این پدیده واکنش‌های منفی صورت می‌گیرد.

در عین حال منتقدان غیر دولتی معتقدند از آنجایی که در ایران دولت متولی بسیاری از عرصه‌های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است پس بیراه نیست اگر این انتظار وجود داشته باشد که برای جلوگیری از این روند دولت دست به کار شود و به جز محکومیت این موضوعات، تمهیدات عملی برای جلوگیری از فزونی گرفتن این روند در پیش بگیرد.

وگرنه همچنان شاهد اتفاقاتی مانند اظهار نظر رییس فرهنگستان هنر قزاقستان در حضور علی معلم (رییس فرهنگستان هنر ایران)مبنی بر ملیت قزاقستانی فارابی خواهیم بود که البته با واکنش محافل فکری و فرهنگی ایران مواجه شد.

اظهار نظر ایرانی‌ها واکنش رادیو و تلویزیون دولتی ترکیه را به دنبال داشت.رسانه‌های دولتی ترکیه هم با انتشار گزارش‌هایی از معتقدان به ایرانی بودن این فیلسوف بزرگ انتقاد و تاکید کردند که این شخصیت علمی، ترک بود.

استدلال رسانه‌های دولتی ترکیه هم در نوع خود جالب توجه است؛ شخصیت‌هایی چون نظامی گنجوی، مولانا، صائب تبریزی، قطران خاقانی و بسیاری دیگر از مفاخر ادبی ایران، ایرانی نبوده‌اند چون در سده‌های گذشته هر یک از زبان‌های ترکی، فارسی و عربی به عنوان سه زبان اصلی ممالک شرقی دارای جایگاه و کاربرد خاصی بوده‌اند؛ عربی، زبان علمی و عرفانی آن دوران بود. اغلب دانشمندان غیر عرب نیز مانند حکیم فارابی، ابوریحان و ابن سینا آثار علمی خود را به این زبان به رشته تحریر درآوردند.

البته رسانه‌های دولتی ترکیه تنها چند روز بعد از اقدام مجمع عمومی سازمان ملل متحد در معرفی "نوروز" به عنوان یک مناسبت جهانی با ریشه ایرانی با پوشش گسترده این خبر مدعی شدند که این عید متعلق به ترکها بوده است.

«تمهیدات ویژه» هم از آن جملات مناقشه‌برانگیز در ایران است. چون معمولا نخبگان،فعالین غیر دولتی و NGO ها با دولت بر سر این واژه به اشتراک نظر نمی‌رسند.

چالش بین ملی‌گرایی و اسلامیت که از سالیان گذشته در ایران وجود داشته هم در این رهگذر بی تاثیر دیده نمی‌شود. این عده سازمان ميراث فرهنگي را متهم می کنند که برعکس تبلیغاتی که انجام می‌دهد در معرفي، ثبت و تبليغ بسیاری از مفاخر و آثار ملی تلاش چندانی ندارد اما میلیون‌ها تومان صرف بازسازی اماکن مذهبی و زیارتی در ایران و حتا اماکن زیارتی در عراق و سایر نقاط جهان می‌کند.

مدافعان دولت اما مدعی‌اند نادیده گرفتن تلاش‌های دولت در زمینه‌ی بزرگداشت مفاخر و توجه به میراث فرهنگی بی‌انصافی است.آنان به مراسم بزرگداشت مولانا در سال ۸۶ اشاره می‌کنند و این که کنگره بزرگداشت هشتصدمین سال تولد مولانا با شرکت اندیشمندانی از ۳۰ کشور جهان در سه شهر تهران، تبریز و خوی برگزار شد.

حال بايد منتظر بود عملکرد سازمان ميراث فرهنگي، گردشگري و صنايع دستي را در حفظ و ثبت دیگر ميراث ملموس ايران‌زمين که به ثبت جهاني نرسيده‌اند، از جمله جشن مهرگان، سپندارمذگان، که گفته می‌شود ولنتاين اروپايي کپي برداري از آن است، جشن سده، آيين چله يا يلدا، که پايه پيدايش کريسمس تلقي مي‌شود، جشن تيرگان، موسيقي زيبا و باشکوه کردي، خراساني، مازندراني، گيلکي، بلوچي و ... شاهنامه فردوسي، خمسه، پنج گنج، نظامي گنجوي، منظومه بزرگ شهريار، حيدر بابا سلام و ... چگونه خواهد بود؟

تلویزیون جنبش سبز، وپرهیز از صدا و سیمایی شدن

نیک اهنگ کوثر

این هفته گروهی از اهالی رسانه و جنبش گرد هم می‌آیند تا در باره راه‌اندازی تلویزیونی برای جنبش هم‌فکری کنند.

شنیده‌ها حاکی از این است که از همین الان، خطوط قرمزی برای رسانه جدید ترسیم شده، از جمله عدم طرح مسائل مربوط به دهه ۶۰ و یا نقض حقوق برخی اقلیت‌های دینی.

امیدوارم این مساله را که دیروز از دو منبع مختلف در پاریس شنیده‌ام غلط باشد، اما سکوت نسبی رسانه‌های سبز در ماه‌های اخیر در قبال مسائلی، این ایده را به ذهن می‌رساند که ممکن است تلویزیون جنبش سبز نیز دچار همین محدودیت‌های رسانه‌های آنلاین باشد.

به نظر من یکی از راه‌هایی که می‌تواند به واقعی‌تر شدن چنین رسانه‌ای کمک کند، دور شدن از مسیر پروپاگاندا و تبلیغات یک‌سویه و نزدیک شدن به قواعد رسانه است. چنین تلویزیونی می‌تواند اساس را بر انعکاس و انتشار واقعیت بگذارد، نه بخشی از واقعیت که به نفع گروهی معین تمام می‌شود. تمام بحث منتقدان و مخالفان صدا و سیما این است که قلب واقعیت می‌کند در جهت «اهداف نظام». اگر همین کار را بخواهند به نحوی تکرار کنند و فقط رنگ سبز به آن بزنند، تنها بودجه‌ای است که حرام می‌شود وابزاری است برای پیش‌برد جنگ روانی علیه حاکمان فعلی.

اگر چنین رسانه‌ای، صدای همگانی باشد نه گروهی محدود با دیگاه‌هایی خطی، شاید منافع بخش‌های بزرگ‌تری از جامعه تامین شود. طبیعتا می‌تواند تلویزیونی منتقد باشد، اما اگر تکرار کننده همان مسیر یک‌جانبه‌نگری رسانه‌های سبز باشد، تنها کار مهم، تبدیل وب‌سایت‌های موجود به تلویزیون است. اثر مهمش البته تماس گسترده‌تر با مخاطبانی است که دسترسی به اینترنت ندارند، اما آیا این می‌تواند حل کننده مشکل رسانه‌ای جنبش و همچنین مردمی باشد که از صدا و سیما خسته شده‌اند؟

اگر تلویزیون جدید، رسانه‌ای حامی باشد، با نقد دوطرفه، وامدار مردم باشد و نه سیاسیون، می‌توان امیدوار بود که اتفاقی بزرگ دارد می‌افتد، وگرنه تبدیل می‌شود به پروژه‌ای دیگر برای رفع نیاز مالی تعدادی از فعالان رسانه‌ای و سیاسی. البته چه کاری بهتر از این؟ اما آیا هدف تنها اشتغال‌زایی است؟

این روزها بحث سانسور و توجیه آن همه جا به گوش می‌رسد. همین الان یکی از خبرنگاران آمریکایی جایی در باره سانسور کارتون من در آمریکا چیزی خوانده بود و سوالاتی طرح می‌کرد که برایم جالب بود. به همین جهت باید کسانی که فردا پس‌فردا گرد هم می‌آیند، از همین الان تکلیف خود را با مقوله سانسور و فیلتر کردن واقعیت‌های سیاسی به نفع یک دیدگاه معلوم کنند.
دست نوشته های یک بسیجی عاشق

ویرایش شده از فیس بوک


با درود به روان بنیانگزار کبیر انقلاب و با کسب اجازه از محضر مقام عظمای ولایت و آرزوی پیروزی اسلام بر کفر اسپشیالی اسراییل و از بین رفتن سران فتنه و طلحه و زبیر و بد حجابها و دیگر عناصر ضدانقلاب نامه عاشقانه خودم را آغاز میکنم.

خواهر بسیجی فاطی خانوم!



























عکس تزیینی است هول نشو !




سلام علیکم و رحمت الله!

الان که این نامه را برای تو می نویسم حلقه های اشک از گوشه های چشمانم سرازیر به چفیه ای که از اقا تبرک کردم شده و از دوری و فراق تو قسمتهایی از بدنم متورم گردیده امیدوارم خدا توفیق دهد بار دیگر در جوار شما قرار بگیرم و روی زیبای شما را از روی چادرببینم و شاید هم اگر خدا خواست یک بشگونی ازت بگیرم و با هم به نماز جمعه برویم و شب هم یک جایی را پیدا کنیم و با کسب اجازه از مقام شامخ ولایت با هم صواب کنیم. میدانم تو هم همین احساس را داری ولی رویت نمیشود آنرا بیان کنی. ولی من همانطور که آقا فرمودند خواص مواضع خود را صریح و روشن بیان کنند و بصیرت داشته باشید این کار را کردم.

عزیزم!

یادت می آید ما چگونه با هم آشنا شدیم؟ الان یکسال از آن واقعه می گذرد. آنروز برای سرکوب فتنه از شهرستانها به تهران آمده بودیم و همه برادرها و خواهرها برای گرفتن کیک و ساندیس هجوم آورده بودند و همدیگر را هل میدادند. من عقب یک وانت بار ایستاده بودم و داشتم ساندیس ها را بین برادران و خواهران ارزشی توزیع میکردم. یک وقت چشمم توی آن همه جمعیت به روی زیبای شما افتاد که داشتی داد میزدی: « اینقدر هل ندهید دارم خفه میشم...برای سلامتی آقا صلوات!» که من بهت چشمک زدم و ازت خواستم بروی و جلوی وانت بار بنشینی و منتظر من شوی.
من هم از شدت هیجان و عجله نفهمیدم چگونه آن همه کارتن های ساندیس را بین برادرها و خواهرها تقسیم کردم. فقط یادم می آید کارتن ها را پرت کردم توی جوب خیابان و آنها حمله کردند وسط جوب و از سر و کله هم بالا میرفتند. البته یک کارتن را برای خودمان کنار گذاشتم و بعد آمدم جلو و با هم رفتیم زیر زمین مسجد محله و آنجا نشستیم و همه ساندیس ها را خوردیم و حالت عرفانی پیدا کردیم.

فاطی عزیزم!

خیلی دلم برایت تنگ شده و میترسم همین روزها یک کاری دست خودم بدهم کنترل اعصابم را از دست داده ام هر وقت توی خیابون ساندیس می بینم یاد تو می افتم. هر وقت وانت آبی رنگ نیسانی را توی خیابان می بینم بی اختیار اشک از چشمانم سرازیر میشود و فوری میروم و به راننده آن گیر میدهم. اصلا دست خودم نیست دیگر همش بخاطر این است که تو را دوست دارم و حاضرم جان ناقابل خودم را برایت انتحاری کنم.

عزیز شیرین تر از جانم!

آرزوی من این است که یکبار اسم مان در قرعه کشی صندوق قرض الحسنه مسجد محله بیرون بیاید و جایزه سفر زیارتی به عتبات عالیات نصیب ما دو نفر شود. بخاطر همین هرروز صد رکعت نماز حاجت میخوانم تا اسم هر دو نفرمان در قرعه کشی ماه آینده دربیاید و در اتوبوس کنار هم بنشینم البته به شرطی که تا آن زمان شناسنامه ام پیدا شود تا بتوانم بروم در آنجا یک حساب پس اندازی را باز نمایم.
آخه شناسنامه ام را از آن روز انتخابات که به پایگاه بسیج داده بودیم تا برایمان در چند حوزه رای بدهند گم شده و هربار که مراجعه میکنم میگویند کارهای اداری اش تمام شده و فقط یک امضایش مانده که مسولش رفته غزه و آنجا اسیر صهیونیسم شده و تا او نیاید هیچ کس حق امضا ندارد.

ایشالله که هرچه زودتر آقا ظهور کند و کلک این صهیونیسم را بکند تا شناسنامه ما هم به دستمان برسد.

عاشقه دل خسته تو بسیجی ساندیس خور



بهروز جاويد تهراني ده سال پیش برای ازادی فریاد کرد او را فراموش نکنیم





















balatarinsight.wordpress.com

يعني بيش از ده سال . ده سال ميداني يعني چه ؟ بهروز جاويد تهراني ، پس از جريانات 18 تير 78 در زندان است . يعني بيش از ده سال . ده سال ميداني يعني چه ؟ ميداني اگر يک جوان را ده سال در بندي که تو ميداني چه بندي است به زنجير کنند ، چه مي ماند از او ؟ تقصير نظام نيست . تقصير حکومت نيست . تقصير دولت آقاي خاتمي و محمود احمدي نژاد هم نيست . شاهرودي و لاريجاني و سيد علي خامنه اي هم تقصيري ندارند . من وتو هم که اصلا هيچ . به ما چه ؟ تقصير بهروز است . تقصير همان جوان ده سال پيش است که براي آزادي فرياد زد . شايد براي من و تو . نميدانم . عصر جمعه ما را خراب نکن . ميخواست فرياد نزند . به ما چه ؟ بهروز جاوید تهرانی، آخرین زندانی بازمانده از قیام خونین ۱۸ تیر ۷۸، در اعتراض به انتقال خود به سلولهای انفرادیِ زندان گوهردشت و شرایط طاقت فرسا و غیر انسانیِ موجود، در هفتمین روز اعتصاب غذا بسر می برد. به گزارش تارنمای فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، این زندانی سیاسی ۱۷ اسفند ماه گذشته با یورش گروهی از ماموران بند یک (به ریاست حسن آخریان) همراه با ضرب و شتم به سلولهای انفرادی معروف به سگدونی منتقل شد که طی این مدت چند بار به اطلاعات زندان منتقل شده و توسط کرمانی و فرجی، رئیس و معاون اطلاعات زندان مورد شکنجه های جسمی قرار گرفته است. علت فشارهای مضاعف بر بهروز جاويد تهراني، ادامه اعتراضات این زندانی سیاسی در زندان و نارضایتی وی از حضور در بندهای جانیان خطرناک می باشد.گزارش فعالین حقوق بشر همچنین خاطرنشان می سازد بهروز در اعتراض به انتقال خود به سلولهای انفرادی، شکنجه های جسمیِ اعمال شده و همچنین شرایط طاقت فرسا و غیر انسانیِ بند مذکور، از ۱۱ فروردین ماه در اعتصاب غذا بسر می برد و شرایط جسمی او به دلیل شکنجه های جسمی،شرایط غیر انسانی و اعتصاب غذا رو به وخامت گذاشته است.

گزارش فایننشال تایمز از بیشتر شدن مشکلات

توتال ایران را تحریم کرد





کارولا هویوس و خاویر بلاس و دانیل دامبي

توتال آخرین شرکت بزرگ نفتي است که درست چند روز قبل از این‌که باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، قوانین جدید کنگره این کشور در مورد تحریم یک‌جانبه ایران را امضا کند، صدور بنزین خود به ایران را متوقف کرد.

این اقدام توتال درپي اقدام برخي دیگر از شرکت‌هاي نفتي بزرگ چون بریتیش پترولیوم (بی.پی) و رویال داچ شل صورت گرفته که اعلام کرده‌اند از فروش بنزین به ایران خودداري مي کنند.

هفته گذشته کنگره آمریکا، با اکثریت آرا، لایحه تحریم‌هاي یک‌جانبه برای تحت فشار گذاشتن سیستم بانکي و انرژي ایران و همچنین "نقض‌کنندگان حقوق بشر" در ایران را تصویب کرد.

به موجب این قانون، براي شرکت‌هاي غیر‌آمریکایي که در زمینه تامین بنزین برای ایران فعالیت کنند و بانک‌های بین‌المللی که با سپاه پاسداران و برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی و آن‌چه واشنگتن بنگاه های حامی تروریسم می‌خواند ارتباط داشته باشند، مجازات‌هایی در نظر گرفته شده است.

باراک اوباما و هیلاري کلینتون، وزیر خارجه دولت او، هر دو از این قانون حمایت کرده‌اند.

شرکت توتال از حدود یک ماه قبل، صادرات بنزین خود به ایران را قطع کرده است اما هنوز روشن نیست محموله‌هاي بنزیني که ایران از قبل سفارش داده بود و اکنون انتقال آن‌ها به ایران به خاطر تصویب قوانین جدید تحریم معلق مانده، چه سرنوشتي خواهند داشت.

به گفته برخي تاجران بین‌‌المللي، ایران قادر خواهد بود بنزین کافي مصرفي خود را از راه‌های مختلف تامین کند، اگرچه مجبور است پول بیشتري براي این منظور بپردازد.

کریستف دو مارژوري، مدیرعامل توتال گفت که در ماه آوریل اگر دولت آمریکا این لایحه را تصویب کرده بود، فروش بنزین را به ایران قطع کرده بود.

با این حال، بعید به نظر مي‌رسد که این تحریم‌ها بتواند درهای بازارهاي جهاني بنزین را کاملا بر روی ایران ببندد زیرا شرکت‌هاي نفتي کوچک مستقر در دوبي و شرکت‌هاي نفتي چیني، جایگزین‌ توزیع‌کنندگان بزرگ محصولات پالایش شده نفتي مثل توتال، شل و بي.پي خواهند شد.

شرکت‌هاي بزرگ نفتی مثل ویتول، گلنکور و ترافیگورا تا‌کنون نیمی از واردات بنزین ایران، یعنی 130 هزار بشکه در روز را تامین مي‌کرده‌اند، اما از ابتدای امسال به خاطر وضع تحریم‌هاي جدید و افزایش تنش سیاسي میان ایران و غرب، از فروش بنزین به ایران خودداري کرده‌اند.

از سوي دیگر به موازات تصویب قطعنامه جدید شورای امنیت علیه ایران و اعمال تحریم‌هاي شدیدتر کنگره آمریکا، اتحادیه اروپا نیز به زودي شرکت‌هاي اروپایي را از سرمایه‌گذاري در زمینه ساخت پالایشگاه‌هاي نفتي و بهره‌برداري از گاز طبیعي در ایران، ممنوع خواهند کرد.

ایران با این‌که یکي از بزرگ‌ترین کشورهاي تولید کننده نفت است، اما به دلیل ظرفیت بسیار محدود پالایشگاه‌های نفتي‌اش، قادر به بهره‌برداري کامل و بهینه از محصولات نفتي مثل بنزین نیست و مجبور است یک سوم بنزین مصرفي مورد نیاز خود را از کشورهاي دیگر وارد کند.

با این حال مقامات ایراني ادعا کرده‌اند که ایران مي‌تواند در ظرف سه سال آینده از نظر تامین بنزین و محصولات نفتي دیگر خودکفا شود، اما آژانس‌ بین المللي انرژي اتمي، این ادعای ایران را غیرمعقول می‌دانند.

بگذارید دخترم زنده بماند


فرشته قاضی


زینب جلالیان، فعال کردی که به اعدام محکوم شده است روز گذشته در تماس با خانواده از آنان خواست از طریق دکتر شریف، وکیل دادگستری، پرونده اش را پی گیری کنند.او همچنان در بند 209 زندان اوین است و از هفته پیش با فرد دیگری هم سلول شده است. پدر زینب در مصاحبه با "روز" از آخرین وضعیت دخترش گفته است:" 20 روز پیش زینب را دیدیم؛ حالش خوب بود و می خواست پرونده اش را پی گیری کنیم، قبل از شما هم زنگ زد و جویای پرونده اش بود".

اسماعیل جلالیان، برادر زینب نیز به "روز" می گوید: "روز یکشنبه از طریق یکی از اقوام شنیدیم که سایت ها نوشته اند می خواغهند زینب را اعدام کنند، پدرم از زینب پرسید ولی او خبری نداشت و گفت پرونده اش را پی گیری کنیم؛ اکنون دکتر شریف پی گیر پرونده زینب است."

اما دکتر محمد شریف، وکیل دادگستری به "روز" می گوید که طی یک ماه گذشته با تمام پی گیریها و تلاش هایش موفق به دیدار زینب و امضای وکالت نامه توسط او نشده اما همچنان پی گیر پرونده زینب است و تلاش میکند وکالت نامه را به دست وی برساند.

زینب جلالیان، از سال 86 در زندان به سر می برد او به اتهام خروج غیر قانونی از کشور به یک سال حبس تعزیری و به اتهام محاربه به اعدام محکوم شده است. خانم جلالیان اکنون در بند 209 زندان اوین در حالی در بازداشت به سر می برد که دیوان عالی کشور، حکم اعدام او را تایید و طی روزهای گذشته برخی سایت های اینترنتی، اخباری در مورد اعدام قریب الوقوع او را منتشر کرده اند. این سایت ها دو روز پیش از اعدام زینب در "ساعات آینده" خبر داده بودند، اما زینب دیروز در تماسی با پدرش گفته حالش خوب است و تنها خواسته اش پی گیری پرونده اش توسط دکتر شریف است.

در عین حال با توجه به سابقه جمهوری اسلامی در اعدام فعالین سیاسی، بدون اطلاع خانواده و وکلای آنها، نگرانی ها درباره وضعیت زینب همچنان وجود دارد.

مصاحبه با پدر و برادر زینب جلالیان و همچنین دکتر محمد شریف، وکیل تعیینی خانواده اودر پی می آید.

محمد شریف: پرونده را پیدا نمی کنیم

دکتر شریف که از سوی خانواده زینب جلالیان به عنوان وکیل او انتخاب شده به "روز" می گوید: یک ماه است تلاش میکنم بتوانم پرونده زینب را پیدا کنم و وکالت نامه را روی پرونده بگذارم اما موفق نمی شوم.

وی می افزاید: پدر زینب از ماکو به تهران آمد و از من خواست وکالت دخترش را برعهده بگیرم. به او گفتم پی گیری میکنم و تمام تلاشم را به عمل می آورم. بعد شروع به پی گیری کردیم. رفتیم و گفتیم که میخواهیم پرونده را ببریم دیوان عالی کشور و روی اعاده دادرسی کار کنیم اما گفتند او سر موضع است. گفتیم خب بگذارید او را ببینیم و با او حرف بزنیم و در همین مورد هم صحبت کنیم اما فعلا اجازه نداده اند؛تاکنون هم نه موفق شده ام وکالت نامه را به امضای زینب برسانم و نه او را دیده ام.

دکتر شریف در توضیح نحوه پی گیری های خود می گوید: روز یکشنبه، مشخصات حکم بدوی زینب در کرمانشاه و شعبه دادگاهی که او را محاکمه کرده و سایر موارد را به دست آوردیم؛ چون حکم در شهرستان صادر شده و برای اجرا به تهران آمده است. این پرونده هایی که از شهرستان به تهران می آید، ابتدا به دایره نیابت در تهران می رود. رفتیم اما آنجا هم نبود و گفتند پرونده اینجا نیامده است. رفتیم و نامه ای در دفتر دادستان به ثبت رساندیم اما هنوز خبری از اینکه پرونده کجاست، نیست.

این وکیل دادگستری سپس درباره برخی شایعات منتشر شده مبنی بر اجرای قریب الوقوع حکم اعدام زینب می گوید: اگر چنین امری صحت داشته باشد، خانواده زینب که به طور مستمر پی گیر هستند در جریان قرار می گرفتند اما آنها از این امر ابراز بی اطلاعی می کنند. در عین حال حکم برای اجرا به تهران آمده اما اینکه وارد مرحله اجرایی شده یا نه، فعلا خبری نداریم و امیدواریم این شایعات، پایه و اساس درستی نداشته باشند.

دکتر شریف در پاسخ به این سئوال که با توجه به قطعی شدن حکم در دیوان عالی کشور، چه راهی برای شکستن حکم اعدام زینب و جلوگیری از اجرای این حکم باقی مانده می گوید: کماکان می شود تقاضای اعاده دادرسی داد. البته شرایطی دارد یعنی اگر سند جدید یا مستنداتی به دست بیاید که قبلا لحاظ نشده باشد، می توان چندین بار تقاضای اعاده دادرسی کرد. مساله توبه هم هست اما همه اینها بستگی به این دارد که من زینب را ببینم و با او حرف بزنم و وکالت نامه را روی پرونده بگذارم.

از دکتر شریف می پرسم گفته می شود زینب با پ کا کا همکاری داشته؛ آیا دستگاه قضایی ایران می تواند او را به عنوان همکاری با پ کا کا مجازات کند؟

این وکیل دادگستری پاسخ میدهد: زینب، تا جایی که ما میدانیم، بعد از آمدن به ایران هم با پژاک ارتباط داشته است و آنطور که من از هم بندی ها و هم سلولی های زینب که آزاد شده اند متوجه شدم، او به گفته خودش با پژاک هم ارتباط داشته است. در عین حال ارتباط و همکاری با پ کا کا در ایران جرم محسوب نمی شود. من قبلا یک موکل داشتم که تبعه سوریه بود و به اتهام همکاری با پ کا کا بعد از ورود به ایران بازداشت شده بود. البته ارتباطاتی هم با پژاک داشت اما در حکمی که برای او صادر شد ارتباط با پ کا کا هم به لحاظ شده بود در حالیکه مطابق ماده 498 و 499 قانون مجازات اسلامی، که مربوط به ارتباط و عضویت در گروههای غیر قانونی است و این احکام به استناد آنها صادر می شود، ارتباط با پ کا کا نمی تواند شامل این ماده ها شده و مبنای صدور حکم شود.

پدر زینب جلالیان:، زینب را نکشید

وقتی با آقای جلالیان تماس گرفتیم، تازه با زینب صحبت کرده بود. این پدر نگران از سرنوشت فرزندی که در میان مرگ و زندگی قرار دارد، دنبال دختر دیگرش هم میگردد که ده سال پیش به همراه زینب ناپدید شده است.

آقای جلالیان از زینب چه خبری دارید؟

امروز زنگ زد در 209 زندان اوین است و حکم اعدام دارد و هنوز معلوم نیست چی به سرش خواهد آمد. پرونده اش هم معلوم نیست کجاست.

زینب پای تلفن حرف خاصی زد؟

گفت از طریق دکتر شریف پرونده اش را پی گیری کنیم. می پرسید پی گیریها به کجا رسید.

زینب در سلول انفرادی است؟ میدانید در چه شرایطی است؟

یک هفته پیش که زنگ زده بود می گفت او را به سلولی برده اند که با یک نفر دیگرست و تنها نیست. الان هم نمیدانم با همان فرد یا فرد دیگر، اما میدانم که هم سلولی دارد.

طی روزهای گذشته برخی سایت ها از احتمال اعدام زینب خبر داده اند. آیا شما در جریان این مساله هستید و آیا از دادگاه یا اجرای احکام خبری به شما داده اند؟

نه دادگاه هیچ خبری به ما نداده است. زینب هم که زنگ زد از او پرسیدم، اما او هم از این قضیه خبری نداشت.

آیا شما با دخترتان ملاقات دارید؟ می توانید او را ببینید؟

بیست روز پیش با مادر زینب رفتیم تهران و در زندان اوین او را دیدیم. حالش خوب بود اما خیلی ناراحت بود. شب و روز تنها بود و تنهایی خیلی اذیتش میکرد. اما یک هفته پیش که زنگ زد گفت دیگر تنها نیست.

ممکن است بگویید زینب کجا بود و چگونه بازداشت شد؟

ده سال پیش زینب به اتفاق خواهرش رفت. هیچ خبری از آنها نداشتم. نمیدانستم کجا هستند. الان زینب دو سال و 7 ماه است که در زندان است، و ما دنبال خواهرش هم میگردیم اما هیچ اثری از او نیست و او را پیدا نمی کنیم. ما هیچ خبری از اینها نداشتیم تا اینکه از اطلاعات کرمانشاه به ما زنگ زدند و گفتند زینب دست ما است و می توانی بیایی و او را ببینی. رفتم ملاقات و زینب را دیدم. از او پرسیدم کجا بودی؟ گفت عراق بود. پرسیدم چرا تو را گرفتند و خواهرت کجاست؟ گفت: از خواهرم هیچ خبری ندارم. من عراق بودم و داشتم بر می گشتم خانه که در مینی بوس مرا چون کارت شناسایی نداشتم بازداشت کردند. بعد از زینب پرسیدم وقتی تو را گرفتند چیزی هم داشتی؟ چی از تو گرفتند؟ گفت: هیچی نداشتم و کاری هم نکرده بودم. از او پرسیدم چرا تو را نگه داشته اند؟ گفت می گویند با پ کا کا همکاری کرده ای.

شما قبلا گفته بودید وکیلی در ارومیه برای زینب گرفته اید. اکنون دکتر شریف دنبال امضای وکالت نامه از زینب است. وکیل سابق زینب چی شد؟

هیچ کاری نکرد. به زینب اعدام دادند. بعد وکیل زنگ زد گفت نمی توانم کاری بکنم. پرسیدم چرا؟ گفت به من اختیار نمی دهند و اجازه نمی دهند کاری بکنم و از من خواسته اند از پرونده کنار بکشم. من هم کنار می کشم. گفتم از ما 12 میلیون پول خواسته بودی و 5 میلیون هم به شما داده ام. گفت پول را پس میدهد. اما یک میلیون را پس نداد و گفت خرج کرده است. هیچ کاری برای زینب نکرد و یک میلیون از پول را هم نداد. در حالیکه من میش هایم را فروختم، از فامیل قرض کردم تا این پول را جور کردم.

اکنون چگونه میخواهید وضعیت دخترتان را پی گیری کنید؟

یک ماه پیش زینب زنگ زد و گفت با دکتر شریف به عنوان وکیل صحبت کنید. من هم رفتم تهران، همان موقع که زینب را ملاقات کردیم رفتم سراغ دکتر شریف و از او خواستم وکالت زینب را قبول کند. خیلی آدم خوبی است. در تهران که رسیدم ساعت 6 صبح بود؛ جایی نداشتم بروم آدرس خانه اش را داد و رفتم گفت پرونده را پی گیری میکند. بعد از زینب شماره پرونده را گرفتم و به دکتر شریف دادم. از وکیلی که در ارومیه بود هم شماره دادنامه را گرفتم اما گفت نمیداند پرونده در کدام شعبه بوده است. دکتر شریف الان یک ماه است پی گیری میکند. دیروز هم با او صحبت کردم اما گفت هنوز پرونده را پیدا نکرده ام و پی گیر هستم. مشخص نیست پرونده در کدام شعبه است.

آقای جلالیان یک دخترتان در زندان و در خطر اعدام است و از دختر دیگرتان هم بی خبر هستید. آیا حرفی دارید که بخواهید منتشر شود و به گوش مسئولان برسد؟

به خدا نگران هستیم. شب و روز نداریم. آخر زینب چکار کرده که او را اعدام کنند؟ قاتل است؟ اسلحه داشته؟ اسلحه کشیده؟ جنگ کرده؟ به خدا کاری نکرده که به او اعدام داده اند. وقتی او را گرفتند دست خالی بوده؛ توی مینی بوس او را گرفته اند. او را برده بودند عراق. پشیمان که شده بود فرار کرده بود. میخواست برگردد به خانه و زندگی اش را بکند. الان ده سال است که این دو دختر رفتند و جز ناراحتی و بدبختی چیزی برای ما نبوده. مادر زینب به شدت مریض است. 70 سال دارد من هم 61 سال دارم. پیر شده ایم دیگر، تنها مانده ایم. هیچ کس نیست به دادمان برسد. من فقط میخواهم زینب را نکشند، بگذارند زنده بماند. بیاید خانه پیش من و مادرش و...

برادر زینب جلالیان: خواهرم نگران ماست

اسماعیل جلالیان، برادر زینب نیز به "روز" می گوید آزادی خواهرش، برای وجهه جمهوری اسلامی در جهان بهتر است.او همچنین خبر میدهد که از زینب خواسته بودند اعتراف تلویزیونی بکند اما زینب برای حفظ جان خانواده اش، تن به این مصاحبه نداده است.

آقای جلالیان، خبری از اعدام قریب الوقوع زینب که در برخی سایت ها منتشر شده است. آیا از سوی دادگاه یا اجرای احکام به شما اطلاعی در باره احتمال اعدام زینب داده اند؟

نه هیچ خبری نداده اند؛ ما هم پی گیر هستیم ولی تاکنون که خبری نیست.

دکتر شریف به من گفتند به ایشان گفته شده زینب سر موضع است. شما خبری از این قضیه دارید؟

من دو ماه پیش با زینب ملاقات کردم اما دفعه آخر که پدر و مادرم برای ملاقات رفتند نتوانستم بروم. در همان ملاقات زینب گفت از او خواسته اند در تلویزیون صحبت کند اما او به خاطر ما ترسیده و اینکار را نکرده است.

چرا به خاطر شما ترسیده؟ دلیل خاصی وجود دارد؟ آیا حرفی به شما زد؟

میگفت اگر من در تلویزیون صحبت کنم شماها را می کشند. ما هم گفتیم تو صحبت کن اشکالی ندارد بگذار ما را بکشند.

آیا توضیح داد که در صورت مصاحبه تلویزیونی زینب، چه کسی شما را می کشد؟

نه، ما فقط ده دقیقه او را دیدیم و هیچ توضیحی نداد. اما نگران ما بود. 20 روز پیش هم که پدر و مادرم برای ملاقات رفته بودند، هیچ حرفی نزده بود.

اکنون که حکم زینب در دیوان عالی کشور قطعی شده است و دکتر شریف هم موفق به گذاشتن وکالت نامه در پرونده نشده، شما چه اقدامی میخواهید انجام دهید؟

ما شماره پرونده و تاریخ صدور حکم و همه موارد را به دکتر شریف داده ایم. پی گیری میکند و جز این کاری از دستمان بر نمی آید. اعدام هم بکنند چکاری می توانیم انجام دهیم. خبر نمی دهند که. شاید یک روز بشنویم اعدام شد. اما روی حرف من با مسئولان است. زینب را در بند 209 نگه داشته اند. حداقل او را ببرید به بند عمومی. زینب نه اسلحه به دست گرفته و نه علیه ایران و نظام کاری کرده و نه ادم کشته است. ما نمی دانیم او را کجا برده بودند، حتی از خواهر دیگرمان هم خبری نداریم که کجاست، حالش چطور است؟ زنده است؟ اما میدانیم که زینب نمی توانست برگردد و در اولین فرصت برگشته، او پشیمان بود. اما علیه دولت ایران هم کاری نکرده با حزب پ کا کا بوده است. من از مسئولان میخواهم زینب را عفو و آزاد کنند. ما آدم های فقیر و بیچاره ای هستیم. بگذارید این دختر به زندگی برگردد. اعدامش کنید چی دستتان می آید؟ خارجی ها باز علیه دولت ایران، تبلیغات میکنند اما اگر او را عفو و آزاد کنید باور کنید خیلی از کسانی که رفته اند، وقتی بفهمند زینب آزاد شده، به آغوش خانواده هایشان باز میگردند.

۱۳۸۹ تیر ۶, یکشنبه

زندانى سياسى محکوم به اعدام در خطر اجراى حکم
آژانس ايران خبر





سازمان حقوق بشر کرد در اروپا : هفته پيش پرونده اين متهم محکوم به اعدام براى گرفتن استيذان جهت اجراى آن به دايره ى اجراى حکم فرستاده شده است. زينب جلاليان، فعال سياسى اهل ماکو که از دو سال پيش در زندان به سر مى‌برد، به اتهام محاربه و همکارى با گروه کرد پژاک در دادگاه بدوى و تجديدنظر به اعدام محکوم شده بود.بر اساس راى دادگاه متهم به دليل عضويت در يکى از احزاب مخالف نظام و فعاليت تبليغى مشمول محاربه شناخته و به مرگ محکوم شده است. دادگاه رسيدگى به اتهامات زينب جلاليان بدون حضور وکيل مدافع برگزار شده و تنها چند دقيقه به طول انجاميده است.
پرونده زينب جلاليان، که چندى پيش حکم اعدامش در دادگاه تجديدنظر نيز تاييد شد بود، به ديوان عالى کشور فرستاده شد، که در ديوان عالى نيز همان حکم تاييد؛ و به دايره ى اجراى احکام فرستاده شده است، در۴۸ ساعت گذشته بنابر اخباررسيده دايره اجراى احکام منتظر نامه ى استيذان است، جهت اجراى آن. آقاى دکتر شريف که پيشتر نيز وکالت روناک و هانا و بسيارى از زندانيان سياسى کورد را عهده داربود؛ اين بارنيزپى گيرى پرونده زينب جلاليان بوده است.




۱۳۸۹ تیر ۵, شنبه



در یک بیانیه مهم :

مموتی انگلیس خاک برسر و امریکای جهان خوار را تحریم کرد!




























شایگان اسفندیاری

صبح امروز مجلس شورای اسلامی، قطعنامه پیشنهادی دولت مبنی بر تحریم آمریکا و انگلیس را با اکثریت آرا تصویب کرد. در این قطعنامه که مبتکر آن، دکتر محمود احمدی نژاد می باشد، از مجلس شورای اسلامی خواسته شده بود تا جهت پاسخ به اعمال خبیثانه ی شیطان بزرگ، آمریکا و دست راستش، انگلیس؛ این دو کشور از سوی جمهوری اسلامی مورد تحریم شدید قرار گیرند.
از مجموع 274 نماینده حاضر در مجلس، 269 نفر به این قطعنامه رای مثبت، دو نماینده رای ممتنع و سه نفر نیز به آن رای منفی دادند.(شنیده ها حاکی است سه نماینده ای که به این قطعنامه رای منفی دادند از طرفداران پر و پا قرص سران فتنه هستند)

به گزارش خبرگزاری فارس، جزئیات قطعنامه تحریم به شرح زیر می باشد.

1- رئیس جمهور و سایر اعضای دولت، تا زمان لغو تحریم های اعمال شده علیه کشورمان، سفر به آمریکا جهت حضور در نشست های سالیانه نظیر نشست سازمان ملل و غیره را تحریم خواهند کرد.

2- رئیس جمهور، نوشتن نامه به مقامات آمریکایی را تحریم خواهد کرد.

3- روند ادامه تحصیل فرزندان مسئولین نظام در انگلیس متوقف گردیده و تمامی دانشجویانی که در حال حاضر در این کشور به سر میبرند به کشور باز خواهند گشت.

4- هیچ کدام از علما و روحانیون برای درمان به انگلیس نخواهند رفت. ضمنن هیچکدام از همسران مسئولین نظام که باردار باشند نیز برای وضع حمل به این کشور مراجعه نخواهند کرد.

5- جمهوری اسلامی از مشارکت در پروژه ساخت مساجد و تکایا در انگلیس صرف نظر خواهد کرد. همچنین بنیاد علوی نیز در آمریکا تا اطلاع ثانوی منحل خواهد شد.

6- جمهوری اسلامی با سوداگران مرگ به شدت برخورد کرده و اجازه ی تزانزیت حتی یک گرم مواد مخدر از خاک خود به اروپا را نخواهد داد.(مقصد نهایی ِهشتاد درصد از محموله های مواد مخدر که از خاک ایران به اروپا ترانزیت میشود، کشور انگلیس است.)

7- پخش بازی های فوتبال لیگ برتر انگلیس از شبکه سوم تا اطلاع ثانوی لغو میگردد.

8- کتاب زبان انگلیسی از کتب درسی دانش آموزان و دانشجویان حذف گردیده و به جای آن کتاب زبان ونزوئلایی جایگزین میشود.

9- با قاچاق دختران ایرانی به کشور امارات به شدت برخورد خواهد شد.(بنابر اسناد و مدارک موثق، بیش از شصت درصد این دختران از طریق سفارت های آمریکا و انگلیس به این دو کشور برده میشوند تا مورد سوء استفاده جنسی قرار بگیرند)

10- دفاتر شبکه های تلویزیونی العالم، سحر، قران، امام حسین و سلام در کشورهای آمریکا و انگلیس تعطیل خواهند شد و این کانال ها تا اطلاع ثانوی هیچ برنامه ای برای دو کشور فوق پخش نخواهند کرد.

11- به هیچ کدام از مقامات دو کشور اجازه ی حضور در مراسم سالگرد رحلت امام خمینی، بیست و دو بهمن و سایر اعیاد ملی و مذهبی داده نخواهد شد.

12- فروش اسلحه و مهمات به دو کشور فوق لغو گردیده و هیچ کشور سومی نیز حق فروش آن به آمریکا و انگلیس را ندارد. این ممنوعیت شامل فروش انواع موشک های ذوالفقار و سجیل و موشک ماهواره بر امید میشود. بدیهی است فروش قطعات یدکی نیز ممنوع میباشد.

به گزارش خبرگزاری فارس تصویب این قطعنامه در مجلس شورای اسلامی بازتاب های گسترده ای در رسانه های غربی به همراه داشته است. «آندرس کرونا» مفسر ارشد شبکه ی خبری فاکس نیوز در برنامه ی «breaking news» این کانال گفت: «بیشک وضع این تحریم ها از سوی جمهوری اسلامی، کشورهای آمریکا و انگلیس را با بحران های جدی ای مواجه خواهد ساخت و چه بسا زمینه ساز فروپاشی دولت های «اوباما» و «دیوید کامرون» شود.»

از سوی دیگر «اسکار لیال» و «جسیکا آنتونیو» مفسران شبکه ی «CNN» نیز بر این باورند اجرای این تحریم ها مشکلات عدیده ای را برای دو کشور فراهم خواهد ساخت. به عقیده ی جسیکا آنتونیو، تعطیلی برنامه شبکه های العالم، سحر، امام حسین و سلام، خشم مردم دو کشور را بر خواهد انگیخت و باعث بروز شورش های خیابانی خواهد شد.

وزیر نفت: تا دو سال به خودکفائی می رسیم، احمدی نژاد: تا دو هفته

مقابله تبلیغاتی با تحریم واردات بنزین

حمید احدی


دو روز بعد از تصویب طرح تحریم اضافی جمهوری اسلامی در مجلسین آمریکا که با تائید دولت آن کشور هم روبرو شد دولت احمدی نژاد در واکنشی شتابزده ادعا کرد تا پایان سال آینده در تولید بنزین به خودکفائی خواهد رسید تا تحریم بنزین را دفع کند. همزمان با این ادعای وزارت نفت که به نظر می رسد از جهت تبلیغاتی برای کاستن از نگرانی های عمومی تدارک شده، آشکار گردید که دولت دوباره در صدد وارد کردن بنزین از ونزوئلا برآمده؛آن هم در حالی که نمایندگان مجلس دو ماه قبل فاش کرده بودند قیمتی که دولت چاوز برای فروش بنزین طلب کرده سه برابر بهای جهانی آن است.

در همین حال احتمال اینکه نیروهای نظامی آمریکا مانع از ورود کشتی های حامل بنزین وارداتی به بندرهای ایران شوند، این نگرانی را برای صلح دوستان در جامعه بین المللی ایجاد کرده است که مبادا تحریم بنزین با توجه به نیاز شدید دولت ایران به این ماده سوختی به درگیری های نظامی بینجامد. صدا و سیمای جمهوری اسلامی برای کاستن از تاثیر این اخبار در افکارعمومی در یک گزارش تاکید کرده که هیچ کشتی ایرانی تاکنون در خلیج فارس بازرسی نشده است.

گفتنی است بازرسی کشتی های مشکوک توسط نیروهای بین المللی، از جمله فصل های تازه تحریم های بین المللی علیه ایران است، اما کارشناسان معتقدند حتی اگر دولت ناگزیر به جیره بندی بنزین و بازگشت به دوران جنگ با عراق شود، تحمل این امر آسان تر از بخش های دیگر تحریم های اضافی از جمله لیست سیاه مدیران ایرانی و احتمال جلب آن ها به دادگاه های بین المللی است. در مصوبه مجلسین آمریکا به رییس جمهور سه ماه فرصت داده شده که فهرست افراد این لیست را اعلام دارد.

صبح جمعه بر اساس یک تصمیم گیری یک روزه که به سرعت برنامه ریزی شد، معاون وزیر نفت که مدیرعامل شرکت پالایش و پخش فرآورده های نفتی هم هست، خبرنگاران داخلی و خارجی رابه پالایشگاه امام خمینی شازند اراک فراخواند. خبرنگاران از تهران با هلی کوپتر به پالایشگاهی برده شدند که قرار بود اعلام شود بزودی ظرفیت تولیدی خود را به دو برابر می رساند و تامین بخش عمده ای از مصرف داخلی را عهده دار خواهد شد.

در این مراسم معاون وزير و مدير عامل شركت ملي پالايش و پخش فرآورده‌هاي نفتي ايران گفت: با وجود تحريم‌ها تا دو سال آينده از نظر تامين بنزين به خودكفايي كامل مي‌رسيم.

خبرگزاری های خارجی که این خبر را به نقل از خبرگزاری های داخلی ایران منتشر کردند به دنبال آن به یادها آوردند که رییس دولت ایران چند ماه قبل در یک سخنرانی گفته بود اگر تحریم به تصویب برسد ظرف یک هفته در تولید بنزین خودکفا خواهیم شد. علیرضا ضیغمی جمعه در پالایشگاه شازند اراک تاکید کرده که از دو سال بعد از آن نيز در بخش بنزين مي‌توانيم جزو صادركنندگان باشيم.

پالايشگاه امام خميني(ره) شازند که خبرنگاران آن جا را مشغول ساخت دیدند و گفته شد عملیات آن هفتاد در صد پیشرفت داشته [در حالی که باید سال گذشته به تولید می رسید] در حال حاضر کمتر از 5 ميليون ليتر بنزین تولید می کند که مطابق گفته معاون وزارت نفت قرار شده به 11 ميليون لیتر برسد.

روزنامه های صبح یکشنبه تهران هم از قول منابع دولت همچنان ادعا کرده اند که تحریم باعث پیشرفت و رشد کشور شد و موجب گردید خودکفائی بنزین در دستور کار دولت قرار گیرد. گفتنی است که در حال حاضر جمع توليد فرآورده های نفتی در کشور 223 ميليون ليتر است كه از اين ميزان 43 ميليون ليتر بنزين در داخل توليد مي‌شود، و در حالی که دو سال است سخن از تحریم واردات بنزین می رود اما دولت به دلایل اقتصادی و فنی نتوانسته تولید را افزایش بدهد؛ هرچند در نشست خبری شازند اعلام شد با اجرای پروژه جدید 85 ميليون ليتر به سهم بنزين روزانه اضافه مي‌شود و توليد بنزين از 43 ميليون ليتر به 130 ميليون ليتر در روز مي‌رسد. رقمی که به نظر اغراق آمیز می رسد.

ژست تبلیغاتی
آنچه بیشتر نشست خبری شازند را به یک ژست تبلیغاتی تبدیل کرد توضیجات فنی بود که در جواب خبرنگاران درباره چگونگی کاهش زمان اجرای پروژه ها داده شد. معاون وزارت نفت گفت: از آنجا كه تجربه اجراي ميان‌بر پروژه ها را در گذشته به ويژه در زمان جنگ داشتيم اجراي اين شيوه را در پالايشگاه‌ها برنامه‌ريزي كرده‌ايم و با بسيج تمام نيروها اعم از پرسنل، پيمانكاران و مشاوران تصميم گرفته‌ايم زمان اجراي پروژه‌ها در اين بخش كاهش يابد و با اين اقدام، پاسخ دندان‌شكن به ادعاها و ياوه‌گويي‌هاي ابرقدرت‌ها داده شود تا هر چه سريع‌تر كمبودهايي كه در اين زمينه به ويژه توليد بنزين داريم، برطرف شود.
ضيغمي در ادامه با اشاره به اجراي برخي از طرح‌هاي ضربتي توليد بنزين در واحدهاي پتروشيمي كشور افزود: اجراي اين طرح‌ها براي مواقعي كه فروش بنزين به ايران به طور كامل متوقف شود، پيش‌بيني شده كه در اين صورت توليدات پتروشيمي به اين سمت سوق داده مي‌شود. اجراي آزمايشي اين طرح با موفقيت كامل در برخي مجتمع‌هاي پتروشيمي صورت گرفته اما چون نيازي به اجراي اين طرح‌ها در حال حاضر نداريم، ‌فعاليت عادي پتروشيمي‌ها از سر گرفته شد.

این در حالیست که تنها دو روز قبل، رییس سازمان بازرسی کشور در یک مراسم رسمی دستگاه های را به رعايت برنامه و اصول حاکم بر آن فراخوانده و گفته بود: دولت خود را مديون به اجراي طرح‌هاي زيادي کرده که احتمال انجام آن نیست.

مصطفی پورمحمدی که اولین وزیر کشور دولت احمدی نژاد بود با بيان اينکه در دوراني که در وزارت کشور بوديم تلاش زيادي کرديم تا طرح‌ها و پروژه‌هاي باقيمانده از دولت‌هاي قبل را کامل کنيم، افزود: قول‌هايي که به مردم براي اجراي طرح‌ها و پروژه‌هاي مختلف داده مي‌شود، اگر خارج از توان و ظرفيت باشد دست‌ نيافتني است.
رئيس سازمان بازرسي کل کشور گفت: به ‌عنوان نمونه از يک وزير در خصوص قول‌ها و پروژه‌هايي که در حوزه مسئوليتي‌اش تصويب و تنظيم شده بود پرسيدم چقدر براي انجام اين پروژه‌ها زمان نياز است، گفت: با ظرفيت و توان فعلي حدود 30 سال طول مي‌کشد

پورمحمدی برای نمونه نقل کرد: پالایشگاه پتروشيمي شرق کشور ناموفق است و کسي نسبت به آن طمع نکند. به بخش خصوصي مي‌گوييم که مشارکت نکنيد چون ضرر مي‌کنيد. پتروشيمي لوازمي براي تحقق مي‌خواهد که بايد محقق شود در غير اين ‌صورت نمي‌توان موفق بود.
این گفته وزیر سابق کشور همان است که پنج سال است در جلسات دربسته و گاهی در مقالات سر بسته از سوی کارشناسان و مدیران با سابقه تکرار می شود اما محمود احمدی نژاد با پشتبانی رهبر جمهوری اسلامی به بهانه دادن روحیه به مردم، مدیران زیر دست خود را نیز تشویق کرده است که در ارائه آمار اغراق آمیز و بی اعتبار تردید نداشته باشند.

کارشناسان و ادعای دولت

یک کارشناس اقتصادی به روز گفت: اینکه وزیر کار به استناد دستور رییس جمهور اعلام می کند وزارت تعاون مسوول امور بیکاری و اشتغال است، خلاف قانون تاسیس هر دو این وزارت خانه هاست.به همین دلیل بعد از سه ماه که بیکاران به وزارت تعاون پاس داده شدند وزیر تعاون اعلام کرده رییس جمهور خود مسوول امور اشتغال است و وی اطلاعی ندارد.این برخورد نشانه تبلیغاتی کردن همه امور جدی کشور است و نشانه خودداری کارشناسان دولتی از اعلام آمار غیرواقعی که در نتنیجه دفتر ریاست جمهور را حاکم و تصمیم گیرنده فعالیت های بخش های مختلف دولت کرده است.

خبر نگار جام جم شنبه گزارش داد که معاون وزارت نفت در پایان جلسه شازند در پاسخ خبرنگاری که درباره اعتبار و بودجه این افزایش ظرفیت پرسید، گفت در گذشته مقداري مشكلات تامين مالي اين قبيل پروژه‌ها را داشتيم كه با تدبير وزير نفت و رياست جمهور تشكيل كنسرسيومي متشكل از بانك‌هاي عامل داخلي قرار است 2.5 ميليارد دلار براي طرح‌هاي پالايشگاهي و بنزين‌سازي هزينه شود كه تاكنون 100 ميليون دلار آن پرداخت شده است.

در همین حال خبرگزاری ها نوشته اند که وزیر نفت نیز از بهینه سازی در مصرف سوخت برای مقابله با تحریم احتمالی بنزین سخن گفته است.
مسعود میرکاظمی بهای تمام شده بنزین در کشور را بین ۷۵۰ تا ۸۰۰ تومان اعلام کرده و در همان حال برخلاف گفته های رییس جمهور و ادعاهای وزیر اقتصاد که مسوول اجرای هدفمند کردن یارانه هاست، اضافه کرده در صورت هدفمند شدن یارانه‌ها و آزادی سازی این محصول حدود ۱۱ درصد به نرخ تورم اضافه می‌شود.
به نوشته خبرگزاری ها وزیر نفت همچنین گفته است که برای چنین تورمی و همچنین توزیع مستقیم یارانه‌ها به قشرهای کم‌درآمد، اعتباری در بودجه کشور در نظر گرفته نشده است.

تلاش های پنهانی
همزمان با تبلیغات دولت در مورد طرح مقابله با تحریم بنزین گزارش های مطبوعات جهانی حاکی است میانجی گران در پی آن هستند که با باز کردن راه گفتگو بین ایران و آمریکا و اروپا مانع از به کارافتادن ماشین تحریم ها شوند. چنان که رویترز نوشت ایران در این گفت‌وگوها موافقت خود را با بازرسی کارخانه غنی‌سازی قم که به تازگی علنی شده، اعلام کرده است.

از سوی دیگر به نوشته رادیو فردا رئیس جمهوری آمریکا گفته است که دولتش و کنگره به طور مشترک بر روی طرح‌هایی کار می‌کنند تا در صورت لزوم بخش انرژی، مالی و مخابرات ایران را هدف تحریم قرار دهند.
تاکنون چند نفر از چهره‌های برجسته دموکرات‌ها و از جمله سناتور جان کری، رئیس کمیته روابط خارجی سنا، گفته‌اند که باید از روی حسن نیت به ایران مهلت کوتاهی داده شود، و اگر تلاش‌‌های دیپلماتیک ثمری نداد، تحریم‌های گسترده‌تر به اجرا درآید.اما در مقابل جمهوری خواهان و بخش عمده ای از دموکرات های آمریکا با دادن هر نوع مهلت تازه ای به دولت جمهوری اسلامی مخالفت می ورزند و معتقدند باید عزم را برای نشان دادن اراده جهانی برای مقابله با ستیزه جوئی های احمدی نژاد نشان داد.

سه روز پیش فارس خبرگزاری نزدیک به دولت، متن نامه رییس جمهور آمریکا را به سیلوا، همتای برزیلی خود فاش کرد که نشان می داد قبل از اجلاس سه جانبه تهران برزیل و ترکیه، باراک اوباما از سیلوا خواسته بود ایران را متقاعد کند که به تبادل سوخت [با همان شرایطی که سرانجام ایران بدان تن داد] تشویق کند.

چنین به نظر می رسد دولت قصد یادآوری این را دارد که حداکثر تخلفش از خواست آمریکا یک تاخیر یک هفته ای است که به نوشته روزنامه رسالت نباید باعث چنین تصمیم حاد و تندی شود. در حالی که منابع آمریکائی اعلام کرده اند پیشنهاد اوباما که مخالفانی هم در کنگره آمریکا داشت بنا به اظهار مقامات رسمی دولت ایران، توسط این دولت رد شد و زمانی که کشورهای عضو شورای امنیت به تبادل نظرهای خود برای تحریم تازه پایان دادند دولت ایران با سرهم بندی اجلاس تهران کوشید بار دیگر یک تفاهم بین المللی را به شکست بکشاند. آن هم در حالیکه این بار خانم هیلاری کلینتون اعلام کرده بود آخرین مهلت برای ایرانی ها تمام شد.

برای پرهیز از جنگ با اسراییل

کشتی به سوی غزه، نرفته برگشت





محمد رضا یزدان پناه

اعزام کشتی کمک رسان ایران به غزه منتفی شد. اگرچه خبر تصمیم جمهوری اسلامی برای اعزام یک کشتی حامل کمک های امدادی به غزه، با پوشش گسترده ای در رسانه های دولتی ایران مانند صدا و سیما همراه بود، اما منتفی شدن این مسئله در سکوت مطلق این رسانه ها اتفاق افتاد.خبر منتفی شدن حرکت این کشتی به سوی غزه را دبیرکل کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، پنجشنبه در رشت اعلام کرد. او در این کنفرانس به صراحت گفت ایران برای خودداری از درگیری نظامی با اسرائیل از اعزام این کشتی منصرف شده است.

حسین شیخ الاسلام که اخیرا جایگزین علی اکبر محتشمی پور در کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین شده، با اعلام این خبر گفت: "اين کشتي قرار بود ابتدا در روز پنجشنبه سوم تيرماه به نوار غزه اعزام شود اما به دليل محدوديت هاي ايجاد شده از سوي رژيم غاصب صهيونيستي مبني بر عدم اجازه به ورود برخي کالاها، تصميم گرفته شد تا با چند روز تاخير در روز يکشنبه ششم تيرماه حرکت کند که اين حرکت نيز انجام نمي شود."

پیش از این عبدالرئوف ادیب‌زاده، رئیس سازمان هلال احمر در نشستی خبری اعلام کرده بود که کشتی ایرانی، حامل مواد غذایی، دارویی، ‌لوازم ساختمانی و مایحتاج زندگی، به همراه پنج خبرنگار و پنج امدادرسان هلال احمر روز یک‌شنبه ششم تیرماه به غزه فرستاده خواهد شد.

اعلام این خبر، واکنش تند اسرائیل را به دنبال داشت و به صورت رسمی اعلام کرد از ورود کشتی های ایران به غزه جلوگیری خواهد کرد.

رئیس ستاد ارتش اسرائیل اعلام کرد: "این کشور اجازه ورود کشتی‌های کمک‌رسان ایران و لبنان را به آب‌های غزه نخواهد داد."

وی ضمن تأکید بر حق اسرائیل مبنی بر "جلوگیری از ارسال سلاح به نوار غزه" گفت: "ما اجازه نمی‌دهیم که غزه به یکی از بنادر ایران تبدیل شود."

در همین راستا بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، نیز هدف کشورهایی مانند ایران از ارسال کشتی به غزه را ارسال جنگ‌افزار و ادوات نظامی خواند و گفت: "اکنون هر کسی که بخواهد کمک به غزه بفرستد می‌تواند آن را از راه‌های عادی وارد کند و هیچ دلیلی وجود ندارد که برای فرستادن کشتی به سوی غزه اصرار کنند."

پرهیز از درگیری نظامی

به دنبال این تهدیدات بود که مسئولان جمهوری اسلامی خبر از لغو سفراین کشتی دادند؛ اما دبیرکل کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، مهمترين دليل عدم حرکت کشتي ايراني را "برخوردهاي خشن و غير انساني اين رژيم با کمک هاي انساندوستانه" عنوان کرد.

شیخ الاسلام اظهار داشت: "هرچند که اين کمک ها با کشتي ايراني اعزام نمي شود اما کمک هاي جمع آوري شده از طريق ديگر به غزه اعزام خواهد شد."

این مقام جمهوری اسلامی البته توضیح نداد که منظورش از "طریق دیگر" چیست.

او با این حال اضافه کرد: "رژيم صهيونيستي مسئله کمک به محاصره شدگان در غزه را سياسي کرده است و ما نمي خواهيم اين نوع اقدامات انساندوستانه سياسي شود زيرا براي ما مهمتر از همه شکسته شدن محاصره غزه است."

شيخ الاسلام اما در ادامه سخنانش به صراحت تاکید کرد که جمهوری اسلامی برای اجتناب از درگیری نظامی با اسرائیل از اعزام این کشتی منصرف شده است: "اسرائيل با ارسال نامه اي به سازمان ملل اعلام کرده است که حضور کشتي هاي لبناني و ايراني در منطقه غزه نشانه جنگ با اين رژيم است و با آن برخورد خواهد شد."

وي افزود: "از نظر قوانين بين المللي اقدامات رژيم صهيونيستي در جلوگيري از رساندن کمک به مردم در محاصره غزه محکوم است اما اين رژيم هيچ گونه احترامي براي قوانين بين المللي و انساني قائل نيست."

وي ادامه داد: "تمامي مردم آگاه دنيا اقدامات رژيم صهيونيستي، به ويژه حمله کماندوهاي اين رژيم به کشتي ترکيه اي حامل کمک هاي مردمي به غزه را محکوم مي کنند و خواستار شکسته شدن اين محاصره هستند."

قائم مقام وزارت امور خارجه ایران همچنين اظهار داشت: "اقدامات وحشيانه رژيم غاصب اسرائيل موجب شده است تا درشرايط فعلي هزينه هاي کمک هاي مردمي به غزه افزايش يابد و به دليل اينکه اين رژيم اعلام کرده است کشتي هاي وارد شده در اين منطقه را مصادره مي کند کسي حاضر به اجاره دادن کشتي نيست."

وي در عین حال ابراز اميدواري کرد که "فشارهاي بين المللي هر روز بر اين رژيم بيشتر و موجب عقب نشيني و شکست محاصره غزه شود."

دستور آیت الله خامنه ای روی زمین ماند

حمله کماندوهای ویژه اسرائیلی به کشتی های حامل کمک های بشردوستانه برای مردم نوار غزه که به کشته و مجروح شدن تعداد زیادی از ساکنان این کشتی ها انجامید، علاوه بر آنکه واکنش بسیاری از کشورها و افکار عمومی جهان را به دنبال داشت، واکنش مسئولان ارشد جمهوری اسلامی را نیز برانگیخت.

آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، بلندپایه ترین مقام سیاسی ایران بود که پس از این اتفاق در پیامی خواستار "تکرار کار نمادین و درخشان اعزام کاروان دریائی به غزه" شد.

او گفت: "کار نمادین و درخشان اعزام کاروان دریائی به غزه، باید در دهها شکل و شیوه‌ی دیگر بارها و بارها تکرار شود. حکومت سفاک صهیونیست و حامیان آن به ویژه آمریکا و انگلیس باید قدرت شکست‌ناپذیر عزم و بیداریِ وجدان عمومی جهان را در برابر خود ببینند و حس کنند."

به دنبال این سخنان آقای خامنه ای بود که ایران از تصمیم خود برای اعزام یک کشتی حامل کمک های انسان دوستانه به غزه خبر داد.

عبدالرئوف ادیب زاده، رئیس سازمان هلال احمر سه شنبه اول تیرماه گفت: "کشتی کودکان غزه هم اکنون در اسکله شهید باهنر بندرعباس در حال بارگیری است و تا روز یکشنبه آماده حرکت به غزه می شود."

ادیب زاده افزود: "درپی ارسال کمک های بشردوستانه به غزه تمامی مردم جهان بیدار شده و رفتار غیرانسانی اسرائیل را محکوم کردند. کمک صرف مشکلات مردم غزه را حل نمی کند و ما درپی شکستن محاصره هستیم."

سخنگوی کشتی "کودکان غزه" بار این کشتی را هزار و 100 تن اعلام و خاطرنشان کرد: "این مقدار کمک به همراه 5 خبرنگار و 5 کارمند هلال احمر توسط یک کشتی باری متعلق به یک شرکت خصوصی به غزه ارسال می شود. اقدامات در خصوص دریافت مجوز عبور بین المللی انجام شده است."

وی در خصوص اقلام ارسالی هم گفت: "50 تن دارو، مواد غذایی شامل شکر، برنج، روغن، تن ماهی، آرد، صابون، پودر لباسشویی، پتو و پوشاک بچه به غزه ارسال می شود."

اما در حالی که رئیس سازمان هلال احمر ایران تاکید می کرد که این کشتی یک کشتی باری است و قرار نیست هیچ نیروی انسانی در آن حضور داشته باشد، محمدعلی نورانی قائم مقام جمعیت دفاع از مردم فلسطین گفت: "هنرمندان، ورزشکاران، نمایندگان مجلس، اصحاب رسانه و خبرنگاران و دیگر اقشار مختلف مردم با اولویت داشتن تخصص در زمینه های مختلف این کاروان را همراهی خواهند کرد."

سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان نیز در سخنانی از کشورهای مختلف، خصوصا کشورهای مسلمان خواست تا برای ارسال کاروان های دیگر به غزه اقدام کنند. وی «زمان کنونی» را بهترین شرایط برای شکستن حصر غزه نامیده است.

نیروهایی که هرگز اعزام نشدند

این البته اولین تاخیر در ارسال کشتی ایرانی به غزه نبود. آنگونه که مقامات جمهوری اسلامی اعلام کرده بودند، کشتی ایرانی حامل کمک های انسان دوستانه به غزه ابتدا قرار بود 31 خرداد حرکت خود را آغاز کند که به علت "برخی از ناهماهنگی های بین المللی" و "تغییر نوع اقلام ارسالی" این اقدام به تاخیر افتاد.

پس از حمله اسرائیل به کشتی های حامل کمک های بشردوستانه برای مردم غزه، آیت الله نوری همدانی از روحانیون ارشد حکومتی و برخی از نمایندگان مجلس نیز آمادگی خود را برای رفتن به غزه اعلام کرده بودند.

محمود احمدی بیغش، از نمایندگان حامی دولت در مجلس هشتم هم چندی پیش از ثبت نام بیش از 200 نفر از نمایندگان مجلس برای اعزام به غزه خبر داده بود.

برخی اشخاص و تشکل های نزدیک به حکومت اسلامی سال هاست از آمادگی خود برای اعزام به نوار غزه خبر می دهند اما تاکنون خبری درباره این موضوع به صورت رسمی منتشر نشده است.

پیش از این و در دی ماه 1387 نیز تعدادی از دانشجویان بسیجی و اعضای انصار حزب الله با تحصن چند روزه در فرودگاه مهرآباد خواستار اعزام به غزه با هدف مبارزه مسلحانه با اسرائیل بودند که به دنبال عدم موافقت مسئولان جمهوری اسلامی با این مسئله به تحصن خود پایان دادند.

اسکورت سپاه؟

خبر منتفی شدن اعزام کشتی ایرانی به سوی غزه، آنهم به علت اجتناب از درگیری نظامی با اسرائیل در شرایطی صورت می گیرد که پس از حمله نیروهای اسرائیلی به کشتی های ترکیه، حجت الاسلام على شيرازى، نماينده ولى فقيه در نيروى دريايى سپاه پاسداران از آمادگى اين نيرو براى اسكورت كاروان‌هاى كمك‌ رسانى به نوار غزه خبر داده بود.

نماينده ولى در نيروى دريايى سپاه گفته بود: "نيروى دريايى سپاه پاسداران با اقتدار كامل آمادگى دارد كه با همه توان وامكانات بالقوه‌اش كاروان‌هاى آزادى و صلح را كه حامل كمك‌هاى انساندوستانه از سراسر جهان به مردم مظلوم و بى دفاع غزه است، اسكورت كند."

این سخنان البته واکنش مارك رگف، سخنگوى دولت اسرائيل را به دنبال داشت که آن را "یک سناريوى غير واقعى" ناميد.

بعدها مقامات دولت اسلامی هم اعلام کردند که به واسطه غیرنظامی بودن کشتی هایی که قرار است به سمت غزه حرکت کنند، نیازی به اسکورت آنها توسط نیروی دریایی سپاه نیست.

سرنوشت کشتی قبلی ایران

جمهوری اسلامی یک بار دیگر در دی ماه 1387 نیز اقدام به ارسال یک کشتی از کمک های انسان دوستانه به نوار غزه کرده بود که با ممانعت نیروی دریایی اسرائیل، کشتی فوق مجبور شد در مصر پهلو بگیرد.

این کشتی که روز دهم دی ماه از بندرعباس به مقصد آبهاي ساحلي غزه حرکت کرده بود، در نهایت بامداد 25 دی توسط يک فروند ناوچه رژيم صهيونيستي در آبهاي غزه متوقف شد.

خبرگزاری فارس وابسته به نیروهای نظامی ـ امنیتی در آن هنگام از اخطار جدی نیروی دریایی اسرائیل به این کشتی برای عدم ورود به آبهای غزه خبر داده بود.

روزنامه القدس العربی پس از اعزام آن کشتی ایرانی به غزه نوشته بود که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در تماس با حسنی مبارک، رئیس جمهور مصر خواسته بود راه را بر این کشتی در کانال سوئز ببندد؛در غیر این صورت نیروی دریایی اسرائیل خود اقدامات لازم را انجام خواهد داد.

روزنامه اورشلیم پست اسرائیل در آن هنگام نوشته بود که: "این کشتی احتمالا تحت پوشش کمک های انسان دوستانه به مردم غزه، ماموریت های پنهانی دارد و شاید حامل برخی ماموران اطلاعاتی و سپاه قدس جمهوری اسلامی برای نفوذ به غزه باشد."

تحریم ها کم شده است

اسرائیل از سال ۲۰۰۵ نوار غزه را محاصره کرده است اما در پی کشته شدن نه نفر از اعضای یک کشتی امدادرسانی که از ترکیه عازم غزه بود، توسط کماندوهای اسرائیلی، به شدت مورد انتقاد جهانی قرار گرفت.

بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در بیانیه‌ای اعلام کرده انتقال برخی از کالاهای ممنوعه، از جمله بعضی از مواد غذایی، تجهیزات و مصالح ساختمانی به غزه آزاد خواهد شد، اما همزمان نظارت بیشتری بر قاچاق "تسلیحات و مواد جنگی" اعمال می‌‌شود.

مارگ رگف سخنگوی دولت اسرائیل نیز به خبرگزاری فرانسه گفته است: "همه کالاها برای ورود به غزه چراغ سبز خواهد داشت، مگر اقلام و مواد نظامی که می‌تواند توان نظامی حماس را تقویت کند."

گروه حماس از ژوئن سال 2007 با اخراج ماموران تشکیلات خودگردان فلسطینی اداره نوار غزه را در دست گرفته در حالیکه اسرائیل و ایالات متحده این گروه را یک سازمان تروریستی می دانند، ایران از حامیان این گروه محسوب می شود و از سوی اسرائیل، به کمک نظامی و مالی به حماس متهم شده است.

همسر منصور اسانلو در گفتگو با روز:

براثر حمله ماموران، عروسم فرزندش را سقط کرد


فرشته قاضی

خانواده منصور اسانلو، خواستار پی گیری قانونی بازداشت و ضرب و شتم عروس جوان این خانواده شدند. خانم اسانلو، در مصاحبه با روز ضمن اعلام این خبرهمچنین گفت: عروس من دو ماهه باردار بود و ما این قضیه کاملا بی اطلاع بودیم.او در اثر این حمله به شدت دچار خونریزی شده و وقتی پی گیری کردیم متوجه شدیم دو ماهه باردار بوده و جنین متاسفانه سقط شد.

پروانه اسانلو همچنین به "روز" گفت: قضیه عروسم، زنگ خطری برای همه ما بود. من از نهادهای بین المللی حقوق بشری میخواهم کمک کنند و نگذارند چنین اقداماتی در هیچ کجای دنیا اتفاق بیفتد و همین جا اعلام میکنم که هر یک از اعضای خانواده من جانش به خطر بیفتد و یا اتفاقی برای ما بیفتد مسئولان قوه قضائیه و مسئولان جمهوری اسلامی مقصر هستند.

منصور اسانلو، رئیس هيات مديره سنديكای کارگران شركت واحد اتوبرسرانی ایران و از سرشناس ترین فعالان کارگری ایران است که با اتهاماتی امنیتی به تحمل 5 سال حبس تعزیری محکوم شده است.

اکنون و در حالیکه آقای اسانلو، چهارمین سال زندان خود را پشت سر می گذارد، عروس جوان او براساس اعلام خانواده اش، بازداشت و در مکانی نامعلوم مورد ضرب و شتم قرار گرفته و پس از تهدید برای عدم افشای این قضیه، در پل سید خندان رها شده است.

در حالیکه مقامات قضایی و مسئولان امنیتی جمهوری اسلامی تاکنون در این زمینه سکوت اختیار کرده و از ارائه هر گونه توضیحی خودداری کرده اند، پروانه اسانلو در گفتگو با "روز" از وضعیت جسمی و روحی عروس خانواده و سایر اعضای خانواده آقای اسانلو سخن گفته و اعلام کرده است که خانواده او هیچ گونه امنیتی ندارند و مسئولیت هر اتفاقی برای هر یک از اعضای خانواده آقای اسانلو به عهده مسئولان جمهوری اسلامی است.

این گفتگو را در ذیل بخوانید.

خانم اسانلو، طی روزهای گذشته اخباری مبنی بر بازداشت و ضرب و شتم خانم زویا صمدی منتشر شده است. آیا شما این قضیه را به صورت قانونی پی گیری خواهید کرد؟

بله قطعا پی گیری می کنیم و رسما شکایت خواهیم کرد. متاسفانه وقتی این اتفاق افتاد شب تعطیلی بود و بعد از آن هم تا سه روز تعطیل بود و ما نتوانستیم کاری صورت بدهیم اما قطعا روز یک شنبه در این خصوص اقدام خواهیم کرد تا ببینیم آیا برای اولین بار هم که شده در این گونه موارد رسیدگی خواهد شد یا نه.

فکر میکنید چرا چنین برخوردی با یکی از اعضای خانواده شما صورت گرفته است؟

فقط قصد ایجاد رعب و وحشت برای خانواده ما را دارند. می خواهند آقای اسانلو را تحت فشار قرار دهند.>

آقای اسانلو که زندان هستند، چرا باید ایشان را تحت فشار بیشتر قرار دهند؟

این را باید خود آقایان پاسخ دهند که چرا از منصور که 4 سال است در زندان به سر می برد اینقدر می ترسند و چرا با خانواده کسی که هزینه همه فعالیت های صنفی اش را می پردازد، این چنین رفتار میکنند.

آیا عروس شما فعالیت سیاسی یا اجتماعی خاصی انجام میدهند؟

نه خیر، ایشان مهندس هستند و هیچ گونه فعالیت خاصی انجام نمی دهند. این مساله کاملا در راستای ایجاد فشار مضاعف برای آقای اسانلو صورت گرفته و عروس بی گناه مرا برده و به شدت به روح و روان و جسم او آسیب زده اند تا آقای اسانلو و ما را بترسانند.

آیا شما میدانید این اتفاق از سوی چه ارگان یا نهادی صورت گرفته؟

نه، زویا چشم بند داشته و نه میداند او را کجا برده اند و نه میدانیم که چه کسانی بوده اند.

مشخصا خواسته شان از خانم زویا صمدی چه بوده است؟

از او خواسته بودند برگه تعهدی را امضا کند که براساس آن تعهد دهد آقای اسانلو، بعد از آزادی فعالیتی انجام ندهد و به همراه خانواده اش از کشور خارج شود!

آقای اسانلو در جریان این قضیه هستند؟ ایشان چه نظری دارند؟

ابتدا تصمیم گرفتم چیزی به او نگویم؛ نمی خواستم نگرانی اش بیشتر شود اما خبر را شنیده بود و ناچار شدم همه چیز را به او بگویم. به شدت ناراحت شد و گفت باید از طریق قانونی موضوع را پی گیری کنیم و من هم به ایشان قول دادم که صد در صد این موضوع را پی گیری خواهیم کرد.

این برخوردها با خانواده شما آیا مسبوق به سابقه بوده و تهدیداتی دریافت کرده بودید؟

از یک سال پیش عروسم را بارها به صورت تلفنی تهدید کرده بودند. چند بار به محل کارش رفته بودند و حتی یکبار در خیابان یک کلت کمری را به پهلویش گذاشته و تهدید کرده بودند. یکبار هم به شعبه 14 احضارش کردند و من رفتم اما در آن شعبه گفتند ما احضار نکرده ایم. اما ما هیچ گاه تصور نمی کردیم چنین اتفاقی بیفتد. آقای اسانلو یک فعال صنفی است و هیچ کار غیر قانونی و امنیتی انجام نداده است. او همیشه در چارچوب قانون رفتار کرده و عروسم هم بیگناه است او تا کنون تنها یک بار آقای اسانلو را در شب نامزدی اش دیده و حتی تاکنون به ملاقات آقای اسانلو در زندان هم نرفته است وهیچ ارتباطی با فعالیت های آقای اسانلو ندارد؛واقعا چنین برخوردی برای ما غیر قابل تصور بود.

در خصوص این برخوردها و تهدیداتی که می گویید از یک سال پیش در جریان بوده آیا پی گیری خاصی کرده اید؟

بله بارها به رئیس قوه قضائیه، دادستان تهران و دفتر حقوق شهروندی قوه قضائیه نامه نوشته و همه مسائل را شرح داده ایم اما دریغ از یک پیگیری، نه با ما تماسی گرفتند و نه پی گیری کردند و کار کشید به همین جا که می بینید.

در حال حاضر وضعیت جسمی و روحی خانم صمدی چگونه است؟

متاسفانه آسیب فراوانی دیده است. همچنان در حالت شوک است. هنوز تعادل روانی خود را باز نیافته است. غیر از خونریزی بینی و لثه و آسیبی که به دندان هایش وارد شده، عروس من دو ماهه باردار بود و ما این قضیه کاملا بی اطلاع بودیم. به شدت دچار خونریزی شده و وقتی پی گیری کردیم متوجه شدیم دو ماهه باردار بوده و جنین متاسفانه سقط شد.

این روزها برخی شایعات نیز درباره احتمال آزادی آقای اسانلو به گوش میرسد.

منصور الان 4 سال است در زندان به سر می برد و یک سال از محکومیت او باقی مانده. این زمزمه ها را ما نیز شنیده ایم اما هنوز هیچ نشانه ای از آزادی او نه ما دیده ایم و نه خود منصور.

آقای اسانلو اکنون در چه شرایطی هستند؟

منصور الان در اندرزگاه 3 سالن 8 زندان رجایی شهر است. متاسفانه هم چشم او نیاز به معاینات پزشکی دارد و هم قلب او نیاز به آنژیوگرافی دارد، اما توجهی نمی شود.

با این اوصافی که می فرمایید، شما چه اقداماتی صورت خواهید داد؟

کاری نمی توانیم بکنیم. ما تنها می توانیم به مراجه قضایی مراجعه کنیم و منتظر بمانیم که پی گیری کنند. ما اصلا احساس امنیت نمی کنیم. هر لحظه امکان دارد برای یکی دیگر از اعضای خانواده چنین مشکلاتی ایجاد کنند؛ قضیه عروسم، زنگ خطری برای همه ما بود. من از نهادهای بین المللی حقوق بشری میخواهم کمک کنند و نگذارند چنین اقداماتی در هیچ کجای دنیا اتفاق بیفتد و همین جا اعلام میکنم که هر یک از اعضای خانواده من جانش به خطر بیفتد و یا اتفاقی برای ما بیفتد مسئولان قوه قضائیه و مسئولان جمهوری اسلامی مقصر هستند.

۱۳۸۹ تیر ۴, جمعه

انتقاد حسن خميني از شرايط اقتصادي و اجتماعي ايران

سروش پاکنهاد

image

سيد حسن خميني گفت: اینکه جوانان جامعه بیکار باشند، کارخانه‌ها تعطیل شوند، بازار کشور محل تاخت و تاز کالاهای خارجی شود و هر روز با گرانی جدیدی مواجه شویم، جز دلسردی اجتماعی محصولی ندارد.

به گزارش سايت جماران، نوه آیت‌الله خمینی در ديدار با خانواده كشته شدگان حادثه هفتم تير ماه افزود: «اقشار مستضعف جامعه منتظر نمودار شدن کارآمدی نظام هستند. مردم از همه انتظار دارند با دست برداشتن از اختلافات ناشی از حب و بغض‌های شخصی و دوری از کینه توزی‌های بچه‌گانه سعی کنند مشکلات کشور را برطرف کنند.»

سيد حسن اضافه کرد: «این کشور با این حجم نیروی انسانی، پول خدادادی نفت و منابع مختلف و با این نیروی ایمان، باید با ترک افراطی گرایی و طرد افراطیون، بسیار کارآمدتر از این باشد.»

وی با اشاره بر این نکته که هر کدام از ما هر روزه با مشکلات مردم مواجه‌ایم خطاب به حاضرین گفت: «ما هر روزه با مشکلات مردم مواجه‌ایم اما از اینکه توان حل مشکلات آنها را نداریم، خجالت زده هستیم.»

توليت آستان آيت‌الله خميني با اشاره به لزوم توجه به دغدغه دلسوزان واقعی انقلاب در مبارزه صحیح با عفاف ‌زدایی از جامعه دینی گفت: «اگر به فرمایشات مراجع و علمای شیعه که بی‌تردید حافظان شریعت و پناهگاه مردم بوده و هستند، گوش نکنیم، از دین‌داری فاصله گرفته‌ایم.

سید حسن تاکید کرد: «باید هشدارهای پنهان و آشکار مراجع و علمای شیعه درباره فساد اجتماعی و فقر و گرانی جدی گرفته شود.»

۱۳۸۹ تیر ۳, پنجشنبه

سنای آمریکا تحریم های جدید علیه ایران را تصویب کرد


سنای آمریکا، با هدف مجازات ایران به دلیل فعالیت های اتمی حساس، به اتفاق آرا مجموعه جدیدی از تحریم ها را تصویب کرده است.

تحریم هایی که روز پنجشنبه تصویب شد، شرکت هایی را که در فروش فراورده های پالایش شده نفتی به ایران درگیر هستند از دسترسی به بازارهای آمریکا ممنوع می کند.

مجلس نمایندگان، که درباره مجموعه مشابهی بحث می کند، ممکن است هفته آینده رای دهد.

انتظار می رود لایحه ای که در کنگره در دست بررسی است همچنین دسترسی به سیستم مالی آمریکا را برای بانک های خارجی که با نهاد های اصلی ایران و با سپاه پاسداران معامله دارند ممنوع کند.

پیشتر رییس جمهوری اسلامی ایران گفت تهران هفته آینده شرایط خود را برای مذاکراه با قدرت های جهانی درباره برنامه اتمی اعلام خواهد کرد.

محمود احمدی نژاد روز پنجشنه در سخنانی در «همایش ائمه جماعات و فعالان مساجد» در تهران، قطعنامه اخیر شورای امنیت سازمان ملل متحد را «خنده دار» نامید و گفت «کشورهایی که تحریم ها را تصویب کردند می ترسند و ایران تهدیدهای آنها را بی اثر خواهد ساخت.»

احمدی نژاد این نظر را یک روز پس از آن ابراز داشت که رییس سازمان انرژی اتمی ایران گفت کشور او اینک می تواند اورانیوم با غنای ۲۰ درصد تولید کند.

خبرگزاری ایسنا به نقل از علی اکبر صالحی گفت تهران قادر است هر ماه پنج کیلوگرم اورانیوم با غنای ۲۰ درصد تولید کند.

مدودیف حیا کن اباما رو رها کن





















داریوش اریایی

جنگ لفظی بین سیاستمداران کرملین و سران جمهوری اسلامی فاتح پاستور چند روزی است نقل محافل شده است . در اخرین موضع گیری احمدی نژاد به مدودیف که به صورت زنده از تلویزیون حکومتی جمهوری اسلامی پخش می شد گفت :


مدودیف من متقلب دورغگو وعوام فریب مشنگ هستم یا تو و اون پوتین پاره پوره که مردم شریف و گرامی روسیه را در فشار گذاشته اید و با دیکتاتوری و استبداد حکومت می کنید و حتی اجازه راهپیمایی به هیچ احد ناس روسی را نمی دهید . باز لااقل ما اجازه راهپیمایی می دهیم ولی همزمان با اغاز راهپیمایی تو نطفه خفه اش می کنیم . اگر ملت بزرگ روسیه انتخاب ازادی داشتند شما کمونیستهای سابق ملحد کافر زندیق بی وجدان بی وفا اجیر شده غرب استکباری به رهبری اوبامای مرتد شده از دین اسلام ... را انتخاب نمی کردند . ( دکتررر در اینجا از هیجان خود کاست و با لحن معروف خود ادامه داد ) :
اصلا بگم بگم بگم (که جماعت همیشه در صحنه که معروف حضورتان است گفتند بگو بگو بگو ) و دکتررر احمدی نژاد گفت : این 4 تا خس و خاشاک از سفارت روسیه تغذیه و هدایت می شدند البته نمی خواستم بگم اسنادش هست ( و دکتررر به کاغذ پاره ای اشاره کرد که از جیبش بیرون زده بود ) . حتی چند تا روسی همراه 4 تا خس و خاشاک گرفتیم که به خاطر دوستی و مودت و در و همسایگی ول کردیم برند . من که می دونم ناراحتیون چیه ! فتنه سبزتان دیگه کارایی نداره و امدید این سرباز امام زمان که اینجا افشا گری میکنه را خراب کنید ولی دنیا بداند(ت) که احمدی نژاد تا افشاگری کامل رییس جمهور می ماند حتی اگر روسیه وغرب نخواهند . من لیستی از مفسدان فی الارض جهانی دارم (اشاره دکترر به جیب مخفی کاپشن مدل احمدی نژادیشان ) و ( تکبیر حضار همیشه در صحنه ولایت فقیه مطلقه دوست ) که در صحن عمومی سازمان ملل که در تابستان برای ششمین بار سخنرانی خواهم داشت افشا می کنم و مدیریت جهانی باید از این مفسدان گرفته شود و به ملتهای ازاده داده شود .
شما ( خطاب به پوتین و مدودیف لاورف ) که هاله نور من را درکنار سران کشورهای دوست ونزوئلا و جزایر قمر لبنان و تا حدوی هم کلمبیا اروگوئه نیکارگوا برزیل ترکیه وسوریه دیده بودید چرا رنگتان عوض شد البته من می دونم یعنی ملت ایران می دونه کی زیر پاتون نشسته این امریکا استکبار زده و این اوبامای بی همه چیز مرتد خبیث کریه فتنه ساز لجنی ( دکتررر لقبهای برایشان در اینجا به کار بستند که به علت طولانی بودن و نژاد پرستی حذف شد ) که نه با شماست نه با ما بلکه بدنبال منافع خودشه . ماچه روابط حسنه خوبی با هم داشتیم . چقدر معامله های خوب با هم داشتیم . مثلا خزر را به خاطر شما دادیم رفت .
حالا من نصیحت دوستانه ای دارم مدودیف توبه کن و از اوبا مای فتنه گر دور شو و خودتون را از اوبا مای فتنه ساز لجنی جدا کنید و همان روسیه شوید نه ایالت پنجاه و یکم امریکا شما کشور بزرگی هستید گول امریکا را نخورید . ( تکبیر جماعت اندر کف ساندیس خور همیشه در صحنه )
البته تبعه روس به فضل الهی در ایران زیاد داریم ( تحلیل گران و کارشناسان سیاسی این جمله را به معنای احتمال گروگان گیری شهروندان روسی برای مبادله و معاوضه وکسب امتیاز می دانند. )

بنی‌صدر: من تمام سعی خودم را کردم

مریم محمدی


نخستین دوره‌ی انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ چندهزارساله‏ی ایران، بر روالی که پیش‏بینی می‏شد، ادامه نیافت و یکی از مهم‏ترین چالش‏های سیاسی را پیش پای نوزاد انقلاب ایران گذاشت.


از میان دو چهره‏ی اصلی آن بحران سیاسی، آیت‏الله خمینی درگذشته و در زمان حیات خود نیز کم‏تر در مورد جزییات آن رویداد سخن گفته است، اما رییس جمهور، ابوالحسن بنی‏صدر در این زمینه، کتاب‏ها و مقالات زیادی نوشته و سخنان بسیاری گفته است و هنوز به پرسش‏ها در این زمینه پاسخ می‏دهد.

از ایشان می‏پرسم: نزاع به‏واقع کجا بود و از چه زمانی آغاز شد؟

البته آقای هاشمی رفسنجانی گفته است که نزاع بین اسلام فیضیه‏ و اسلام بنی‏صدر بوده است، اما مبنای اسلام بنی‏صدر قران بود و این که هرکسی خود خویشتن را هدایت می‏کند و ولایت و حاکمیت متعلق به جمهور مردم است. آقای خمینی هم در فرانسه گفته بود که ولایت متعلق به جمهور مردم است.

پس تا پیش‏نویس قانون اساسی، محل نزاع عمده‏ای نبود. چون آن پیش‏نویس بر اساس ولایت جمهور مردم تدوین شد، اما بعد که مجلس خبرگان شکل گرفت، اختلاف هم پیش آمد. برای این‏که من مخالف ولایت فقیه بودم.

آقای خمینی هم می‏گفت بنی‏صدر به سه دلیل نمی‏تواند رییس‌جمهور بشود: چون مخالف ولایت فقیه است، مخالف مالکیت خصوصی است و می‏خواهد دست‏ و پای آخوندها را از وزارت‏خانه‏ها کوتاه کند.

این مطالب را آقای خمینی چه زمانی و کجا گفتند؟

زمانی که من رفتم با او در این‌باره صحبت کنم که انتخابات ریاست جمهوری و مجلس را انجام ندهیم. به لحاظ این که کشور در بحران بود. دلیل دوم من هم این بود که گفتم: شما به قانون اساسی عمل نخواهید کرد. بنابراین قانون اساسی‏ای که شما نقض کنید، استواری پیدا نمی‏کند.

آقای خمینی گفت که به قانون اساسی عمل خواهد کرد و در عین حال این سه ایراد را به من گرفت که به او پاسخ دادم.

پاسخ شما به این ایرادات چه بود؟

گفتم در ارتباط با مالکیت خصوصی، شما مخالف مالکیت خصوصی هستید. چرا که شما مالکیت انسان بر سعی و کار خود را قبول ندارید و میان انسان و شیئی، آن‌چه را دستاورد این تلاش و کوشش است، قبول می‏کنید و این را مالکیت خصوصی می‏دانید. نتیجه این است که حاکمیت یک اقلیت سلطه‏گر استثمارگر را بر انسان‏های فراوان مشروع می‏دانید. دعوا این‏جاست و نه بر سر این که من مالکیت خصوصی را قبول ندارم.

در ارتباط با راه ندادن روحانیون به ادارات، گفتم که شما لطف کنید و دوسه تا ریشلیو (صدراعظم لویی چهاردهم) معرفی کنید که افراد لایق و کاردانی باشند. آن‏وقت اگر آنها را به‏کار نگرفتیم، بسیار خوب، حق با شماست، اما شما افرادی را به‏کار گرفته‏اید که کاردانی و دانش ندارند.

در مورد ولایت فقیه هم گفتم که من موافق ولایت فقیه نیستم. ولی اگر شما در مرز این قانون اساسی‏ای که تصویب شده است، بمانید، مشکلی پیش نمی‏آید. ایشان گفت که قانون اساسی را اجرا می‏کند، اما در عمل آن را اجرا نکرد.


ابوالحسن بنی‌صدر، نخستین رییس جمهوری اسلامی

ولی این سئوال بزرگی است که آقای خمینی با وجود مخالفتی که با شما داشتند، سرانجام رضایت دادند که در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنید و از مردم رأی بگیرید. چگونه این مسئله را پذیرفتند؟

آقای خمینی نه تنها پذیرفت که من کاندیدای ریاست جمهوری بشوم، بلکه پذیرفت از اصل ۱۱۰ که تشخیص صلاحیت نامزدهای ریاست جمهوری را به او می‏داد هم استفاده نکند.

اما این سئوال که چرا پذیرفت در آن زمان برای خود من هم مطرح بود. یک دلیلش این بود که می‏دانست مردم عموماً مایلند من رییس‌جمهور آنها بشوم. این مسئله برایش پیشاپیش کاملاً روشن بود.

او می‏دید که اگر موافقت نکند و بگوید: بنی‏صدر نه؛ اولاً آن روز توجیهی نمی‏توانست به مردم ایران بدهد. ثانیاً احتمال می‏داد که مردم در انتخابات شرکت نکنند و فضاحت بزرگی برای او به‏وجود بیاید.

دوم این که حال اتفاقی بود یا غیراتفاقی، به‏هرحال آقای خمینی بیمار شد و هنگام انتخابات ریاست جمهوری او در بیمارستان بستری بود. آن وقت هم پزشکان احتمال نمی‏دادند که جان سالم به‏در ببرد.

چنان‏که می‏دانید، پسر او به دروغ یکی ‏دوبار تکرار کرد که بنی‏صدر می‏گفته پدرم سه ماه بیش‌تر زنده نیست. در حالی که من نبودم که این حرف را زدم، بلکه رهبران حزب جمهوری بین خودشان می‏گفتند که پزشکان احتمال داده‏اند آقای خمینی سه ماه بیش‌تر زنده نماند. بر این اساس نیز می‏خواستند نگذارند که مراسم تنفیذ انجام بگیرد و بعد بگویند چون مراسم تنفیذ انجام نشده و آقای خمینی هم از دنیا رفته است، بنی‏صدر اجازه‌ی ریاست جمهوری ندارد و باید دوباره انتخابات شود، اما ما مراسم تنفیذ را در خود بیمارستان انجام دادیم.

اینها دلایلی هستند که از بیرون می‏توان گفت، آقای خمینی به این دلایل مخالفتش با ریاست جمهوری من را اعلام نکرد.

آقای بنی‏صدر، مخالفین شما در درون جمهوری اسلامی معتقدند که شما از روز هفدهم شهریور ۵۹، در سخنرانی‏ای که در میدان شهدا داشته‏اید، مخالفت‏تان با جمهوری اسلامی را آغاز کرده‏اید. مضمون سخنرانی آن روز شما چه بود؟

کار منطق صوری این است که صورت را می‏بیند و می‏خواهد محتوا را از مردم بپوشاند. چرا من باید در هفدهم شهریور سال ۱۳۵۹ سخنی بگویم که این آقایان ناراحت بشوند و بگویند که بنای مخالف‏خوانی گذاشته‏ام؟ من بنای مخالف‏خوانی نگذاشتم.

آقای هاشمی رفسنجانی اخیراً فرمایشات آن‏روز خود را در اینترنت منتشر کرده است. بر اساس این گفته‏ها، آنها می‏خواسته‏اند به قول خودشان، انقلاب و دولت را از دست بنی‏صدر و طرف‏دارانش بیرون بیاورند. پس بنا را آنها گذاشته‏اند.

نامه‏ی آقای هاشمی رفسنجانی و پنج نفر دیگر به آقای خمینی، هم‏زمان با انتخاب من به ریاست جمهوری هم در نوشته‏ی آقای رفسنجانی، به نام «عبور از بحران»، چاپ شده است که زمان آن به خیلی از ۱۷ شهریور برمی‏گردد.
در انتخابات مجلس شورا تقلب کرده بودند و ده هیئت به ریاست ده مستشار دیوان کشور، این تقلب‏ها را گزارش کردند. قرار شد مجلس افتتاح نشود، مگر بعد از رسیدگی به این تقلب‏ها.

مضمون این تقلب‏ها چه بود؟

اغلب افرادی که از حزب جمهوری اسلامی به مجلس راه یافتند، انتخابات‏شان تقلبی بود. آقای هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه اعلام کرد که امام به ما گفتند: شما بروید مجلس را در دست بگیرید. یعنی اجازه‏ی تقلب را از ایشان گرفته بودند.

بعد هم با وجود این‏که شورای انقلاب تصویب کرد که به موارد تقلب رسیدگی شود، روزی آقای هاشمی رفسنجانی آمد و گفت که امام خواسته‏اند مجلس را با همین نمایندگانی که انتخاب شده‏اند، افتتاح کنید.

من به آقای خمینی مراجعه کردم و پرسیدم که آیا ایشان این حرف را زده‏اند؟ که تایید کردند. گفتم: این خلاف قانون است، چون انتخابات اغلب این نمایندگان قلابی است. ایشان صحبتی کرد که تا آن لحظه باورم نمی‏شد که این حرف را دارم از او می‏شنوم.

ایشان گفت: «خیر همین‏ها خوبند، برای این که من تصویب می‏کنم» و در پاسخ به من که گفتم: طبق قانون اساسی مردم باید نمایندگان را انتخاب کنند، گفت: «مردم رأی ندارند. ما به‏خاطر این که دنیا نگوید این‏ها مستبد‏ند، انتخابات برپا می‏کنیم.»


پس شعار «میزان رأی ملت است» چه بود؟

همین است دیگر. زیر آن زد. من در کتاب «خیانت به امید» نوشته‏ام که یکی از اشتباهات من این بود که برای پیش نیامدن دعوا میان رییس‏جمهور و آقای خمینی، در برابر این مسئله نایستادم. در حالی که باید می‏ایستادم.

شما در ۱۷ شهریور به این موارد اشاره کرده بودید. درست است؟

چند امر واقع شده بود: یکی تقلب در انتخابات، دیگر این که شیوه‏ی انتصاب وزیر دادگستری و رییس شورای عالی قضایی از سوی آیت‏الله خمینی (که قانوناً باید با مشورت دیوان عالی کشور انتخاب می‏شدند) خلاف قانون اساسی بود. مورد دیگر معامله‏ی پنهانی‏ این آقایان با ریگان و بوش بر سر گروگان‏ها بود.

در آن سخنرانی گفتم که اگر دست برندارید، تمام این موارد را روشن و آشکار به مردم گزارش خواهم کرد.

آقای بنی‏صدر، امروز هم در جمهوری اسلامی، در سطح بالای حاکمیت، اختلافات زیادی بروز کرده است. مضمون اختلافاتی که امروز وجود دارد، با آن‏چه میان شما و هواداران آیت‏الله خمینی گذشت، چقدر شبیه و یا متفاوتند؟

تفاوت‏ها اساسی است. برای این‏که آن زمان اولاً دعوا بر سر استقلال، آزادی انسان و جامعه و جلوگیری از بازسازی استبداد بود.

الان مضمون دعوا این نیست؟

بگذارید ابتدا توضیح اولم را تمام کنم. پس آن زمان من به ریاست جمهوری انتخاب شدم که به کمک رأی مردم، مانع بازسازی استبداد بشوم، اما امروز ولایت مطلقه‏ی فقیه مستقر شده است. به همین دلیل ماندن در محدوده‏ی قانون اساسی و این رژیم، مانع از آن می‏شود که انسان بتواند ترجمان استقلال و آزادی انسان و ولایت جمهور مردم باشد.
این تفاوت اساسی است. ولی با مشاهده‏ی مواضعی که اخیراً جناب آقای کروبی، آقای تاج‌زاده، حتی آقای موسوی و همین‏طور در خارج کشور آقای کدیور و آقای سروش گرفته‏اند و می‏گیرند، امید من این است که این تفاوت در جهت از میان رفتن است.

اساس این است، بقیه‏ی مسائل فرع هستند. هرجا اینها بنا را بر ولایت جمهور مردم بگذارند که اساس آن بر این است که هر انسان استقلال در تصمیم و آزادی و در انتخاب نوع تصمیم دارد، وضعیت با شرایط آن روز قابل مقایسه می‏شود.
با این تفاوت که در این قانون اساسی دست‏کاری شده، آقای رهبر ولایت مطلقه دارد. در حالی که در آن قانون اساسی مجلس خبرگان، این اختیارات را نداشت و آقای خمینی در واقع با استفاده از موقعیت خود زور می‏گفت.

آیا شما معتقد به نوعی مبارزه‏ی ساختارشکنانه هستید؟ خودتان هم به‏نوعی این‏گونه حرکت کردید و مبارزه‏ی امروز را که محتوای آن اصلاحات و رفرم است، درست نمی‏دانید؟

رفرمی در کار نیست. ما می‏گوییم ولایت مطلقه‏ی فقیه. اصلاح ولایت مطلقه‏ی فقیه به معنای چیست؟ به این که نباشد. دو مورد هستند که با هم سازگاری ندارند: حاکمیت مردم با حاکمیت یک تن بر مردم. باید یکی را برداشت و دیگری را جای آن گذاشت.

این ساختارشکنی هم نیست. برای این که این رژیم ساختاری ندارد تا کسی بخواهد آن را بشکند. تنها یک محور دارد و آن هم ولایت مطلقه‏ی فقیه است. ساختار یعنی این که مجموعه‏ای باید باشد، اجزایی داشته باشد و این اجزا باهم سازگاری داشته باشند و درواقع رابطه‏ای بین اجزای یک مجموعه باشد، اما چنین مجموعه‏ای وجود ندارد.

می‏توان گفت که رابطه‏ای هرمی وجود دارد.

رابطه‏ای است درب و داغان. مافیاهای متعدد نظامی- مالی، با انسانی دارای ولایت مطلقه‏ی فقیه که در ۱۴ خرداد، در ارتباط با سخنرانی آقای حسن خمینی هم نتوانست این ولایت را اعمال کند.

اما راهی هم که شما پیش گرفتید، به نتیجه نرسید. می‏توان گفت که مبارزه‏ی شما نسبت به آن‏چه امروز در درون کشور وجود دارد و از نگاه شما متوجه بسیاری مسائل مضمونی‏ای که مورد توجه شما بوده، نیست، مبارزه‏ی حادی بوده است. اگر آن مبارزه به نتیجه نرسیده، شاید با مبارزه‏ی ملایم‏تری مانند آن‏چه امروز دارد می‏گذرد، می‏توانستید برخی از خواسته‏های‏تان را پیش ببرید.

من مبارزه‏ی حادی را پیش نبردم. بلکه قاطعیتی را روش کردم و بر سر حقوق مردم ایستادم. اما تیری، تفنگی و... در دست نداشتم.

ولی نتیجه نداد.

اخیراً خود آقایان هم تصدیق کرده‏اند که من بر ضد آنها به خشونت نگراییده‏ام.

منظورم همین حد قاطعیت است. شاید بعضی‏ وقت‏ها بشود تمامی قاطعیت را به‏کار نگرفت و خواسته‏های کم‏تر و محدودتری را مطرح کرد.

نه... نه... این صحیح نیست. نمی‏شود جزیی از حق را خواست و جزء| دیگر آن را نخواست. این به معنای از دست دادن تمام حق است.

اختلاف وضعیت من با شرایطی که امروز این آقایان دارند، در شکل و فرم نیست. اختلاف در محتوا است. حق حاکمیت مال مردم است. نمی‏شود گفت که جزیی از این حق مال مردم و چند جزء آن مال رهبر. در این صورت، همین وضعیتی می‏شود که امروز می‏بینیم.

این حق مردم است، حق باید به حق‏دار برسد. حق نفس کشیدن، حق هر انسان است. نمی‏شود شما یک جزء از آن را داشته باشید و جزء دیگر آن را به دیگری بدهید.

وقتی به دوران پس از ریاست جمهوری‌تان فکر می‌کنید، آیا مواردی هست که با خود بگویید بهتر بود نوع دیگری رفتار می‏کردید یا سیاست‏های دیگری را به‏کار می‏گرفتید؟

در کتاب «خیانت به امید»، دوازده اشتباه را نوشته‏ام؛ از قبیل پذیرش مجلس، پذیرفتن نخست‏وزیر، پذیرش شورای عالی قضایی و... این که گفتید آن موقع من قاطعیت به‏خرج می‏دادم، نه اتفاقا من بیش‌ترین کوشش را می‌کردم که حداقل تا وقتی که جنگ به‏پایان برسد، اختلافم با آقای خمینی بروز نکند. همه‏کاری که فکر کنید، در این جهت انجام دادم.

اما آقایان بهشتی، رفسنجانی و خامنه‏ای رفتند پیش آقای خمینی و گفتند که اگر بنی‏صدر جنگ را تمام کند، دیگر شما نیز حریف او نخواهید شد. حرفی که اخیراً آقای شمخانی می‏زند، حرف او نیست. صحبتی است که این آقایان نزد آقای خمینی رفتند و به او گفتند. بعد آن را نزد سران سپاه و برای توجیه آنها هم بازگو کرده بودند.

در حالی که کوشش من این بود که تا جنگ تمام نشده، با آقای خمینی برخوردی نشود. ولی بنای آنها این بود که جنگ را به منظور استقرار استبدادشان ادامه بدهند و متأسفانه، بنا بر آن‏چه وزیر دفاع کابینه‏ی خانم تاچر (آلن کلارک) در دادگاه گفت، در سود انگلیس، اسراییل و امریکا این کار را کردند.



بدرید یکدیگر را جنبش ما زود تر پیروز می شود!
علیرضا کورش





لعنت بر اون امامتون و اول و اخره خودتون

مجلس مهریه بیت رهبری را داد و جانش را آزاد کرد!





rooboosi.wordpress.com

مجلس در راس امور است؟!؟

تجمع سازماندهی شده و 200 نفره دیروز کار خودش را کرد و این 200 نفر شدند نماینده 70 میلیون ایرانی!

خبرگزاری برنا ساعاتی پیش این طور نوشت: ” نمایندگان مجلس در جلسه علنی امروز چهارشنبه با 116 رای موافق، 56 رای مخالف و 11 رای ممتنع به یک فوریت طرح معتبر بودن مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص دانشگاه آزاد اسلامی رای دادند. این مصوبه به منظور رفع شبهه مخالفت مجلس شورای اسلامی با نظرات صریح و روشن ولایت امر که حیثیت مجلس را زیر سوال می برد، به تصویب نمایندگان مجلس رسید.”

دیروز هم رییس قوه قضاییه گفت حکم قاضی اش را که به نفع دانشگاه آزاد است بازنگری می کند!

این در ظاهر یعنی سپاه و احمدی نژاد مجلس را به توپ بستند. البته به توپ حکم ولی فقیه…

در تاریخ ایران چنین دیکتاتوری عریان و چنین مجلس فرمایشی سابقه ندارد. در حکومت های پیشین که مجالسش را به فرمایشی بودن متهم می کردند دست کم برای حفظ ظاهر نمی گفتند رای شاه در مجلس نافذ است حتی اگر واقعا چنین بود. اما در مجلس ما و در کشور ما حکم حکومتی نافذ است و در راس امور است.

ولی فقیه اعضای شورای نگهبان را تمام و کمال انتخاب می کند.( 6 فقیه را مستقیم و 6 حقوقدان را غیر مستقیم)

شورای نگهبان هم فیلتر قدرتمند ولی فقیه است تا بره هایی رام راهی مجالس خبرگان و شوراها شوند. اتفاقا رییس جمهور هم از این فیلتر رد می شود. این یعنی هر سه قوه کشور در دست اوست. فرمانده کل نیروهای نظامی هم که هست. حالا وقتی مافیای سپاه با او هم کاسه شود از اسکله و بانک ها گرفته تا کشتیرانی و صنعت نفت و مخابرات باید پشت قباله این ازدواج باشد.

اما لقمه چرب دانشگاه آزاد که هاشمی و جاسبی سالها آن را تفته و پخته اند حالا که یک غذای لذیذ شده بود که دهان سپاه و رییس جمهور را آب انداخت و اصولا مگر می شود در کشوری که همه چیز به نام سپاه و بیت رهبری است یک وصله ناجور میلیاردی را نادیده گرفت.

امروز مجلس مهریه دولت و سپاه و بیت رهبری را داد و جانش را آزاد کرد. خطبه عقد را هم همان 200 نفر دانشجوی دیروز خواندند.

حالا دیگر در کشور هیچ گردش مالی و نهاد پولسازی نیست که از سیطره سپاه و بیت رهبری خارج باشد؛ حتی به قیمت عریان شدن دیکتاتوری… همه چیز یک دست و منظم شد و رهبر پادشاه مطلقه کشور. نه مثل پادشاهی انگلستان مقامش تشریفاتی است و نه مثل عربستان گاهی گوش به فرمان مجالس است. اکنون او یکه تاز میدان است تا چشم خیلی از تحول خواهان نا امید به دست های غرب دوخته شود.

به گفته بسیاری این هم تحفه نحس 30 سال حکومت اسلامی آقایان بود که مردمش منتظر منجی خود در ینگه دنیا باشند.

به قول ظریفی حالا که اینطور شد مهرمان حلال و جانمان آزاد