وقتي كه مهرباني نجس ميشود
ارش حسینی پژه
اگر بشود استبداد را با انقلابي از بين برد و دنياي سياست را پاك كرد، با باورهاي غلط و فرهنگهاي پوسيده چه بايد كرد؟ آيا ميشود با انقلاب باورها را هم عوض كرد؟ با مرگ استبداد، عاطفه و عشق به جامعه باز ميگردد؟ شايد نوشتن از درد موجوداتي كه زبان ندارند تا اعتراض كنند در روزگاري كه دهان ها را ميدوزند يك شوخي باشد، اما اگر زورمان به كسي كه دهانمان را ميبندد نميرسد، زورمان به خودمان كه ميرسد؟ طبيعتي كه روزي در ايران و فرهنگ ايراني مقدس بود، امروز با مرگ دست و پنجه نرم ميكند، حيواناتي كه معصوميتشان در چشمانشان هويداست امروز از خشم من و تو ميترسند ...
هنوز بعد از گذشت ۱۴۰۰ سال از فرمان كينه توزانهي خليفه دوم اموي عليه سگهاي پاسبان ايراني مبني بر نجس شمردن اين حيوان، شاهد رفتارهاي وحشيانه و كشتارهاي بيرحمانه اين حيوانات با وفا و مظلوم در سرتاسر اين مرز و بوم هستيم.
دلخراشتر و آزار دهندهتر در اين مورد، باورهاي اشتباه بيشتر مردم ايران و عدم شناخت آنان نسبت به اين حيوان مهربان و دوست داشتني است كه بواسطه این باورهای صد در صد غلط، كمك شاياني در كشتارهاي دسته جمعي اين حيوانات به ماموران بي رحم شهرداري ميكنند.
اگر تاريخ تحريف نشده دوران بدو اسلام و ورود اسلام به سرزمين پارسيان (سال ۶۳۶ میلادی) را مطالعه كنيم، متوجه خواهيم شد، اين سگهاي ايراني بودند كه بعنوان آخرين سربازان دلاور ايران زمين به دفاع از سرزمين ايران و مردمانش بپا خاستند و با واق واقهاي مكرر خود مردم را از حملههاي شبانهي لشگر مهاجم عرب با خبر ميكردند و وقتي اعراب در برابر دلاوريها و باهوشي اين حيوانات درمانده و عاجز شدند شكايت خود را به پيش خليفه بردند و اوهم براي خلاص شدن از سگهاي ايرانيان و غارت اموال آنان بدون مزاحمت سگها، فتوا داد، سگ، اين مخلوق پروردگار بزرگ جهانيان نجس است و بايد آنها را از صحنهي روزگار معدوم كرد .
آيا خداوند، اين حرف بي اساس را براي معدوم كردن مخلوق خودش گفته؟ آيا فرستاده او، محمد (ص) اين فرمان را داده؟ آيا جانشينان پيامبر اين فرمان ظالمانه و قبيحانه را صادر كردند؟ نه خدا، نه پيامبرش و نه امامانش، هيچكدام فرمان نجس بودن را براي سگها اعلام نكردند.
آيا ما پيرو دين خدا و محمد(ص) و امامانش هستيم يا پيرو خليفه دوم اموي؟ كمي با ديد بازتر دين و مذهب خود را بشناسيم و فرامين آنرا اجرا كنيم. چرا بايد مردم يك سگ بدبخت آواره را كه چند روزي با ترس و لرز در كوچه و خيابانهاي شهر وارد شده، بي رحمانه و با چوب و لگد از خودشان برانند؟ مگر اين حيوان با شما كاري دارد؟ مگر باعث نابودي مال و ثروتتان شده؟ مگر جان بچه تان را گرفته؟ متاسفانه موج حيوان گريزي در بين مردم ايران آنچنان همه گير شده است گويا با مرض و يا طاعون درحال مبارزه هستند. چرا بايد شهرداري بجاي ايجاد فضاهاي نگهداري از حيوانات آواره و بي سرپناه، يك گلوله در مغز هر كدام فرو كند و خون اين بيچارگان را بريزد؟ مگر اين حيوانات حق زندگي ندارند؟ چون سگ هستند بايد كشته شوند؟ چرا؟
آيا در همه جاي دنيا اين رسم سگ كشي وجود دارد؟ البته به غير از چشم بادامي هاي چيني، تايلندي ، ژاپني و كرهاي. اكثر كشورها حتي كشورهاي مسلمان نشين، عاشقانه اين حيوانات را دوست دارند و آنها را همدم و دوستي مهربان و آرامش بخش در كنار خود و خانواده شان بحساب ميآورند.
نمي دانم آيا تابحال كشته شدن سگي را از نزديك ديده ايد يا نه؟ اين صحنهها آنقدر زجر آور و دلخراش است كه تا آخر عمر نميتوانيد ناله ها و جيغ هاي دردناك و تكان دهنده اين حيوانات را فراموش كنيد. سگها بيشتر از هر حيوان ديگري داراي احساسات هستند، صحنههايي از فيلمهاي دار زدن سگها، تو گوني كردن سگ و گربهها و با باتوم و چوب و ميلههاي آهني به جان آنها افتادن، زنده زنده اتش زدن سگها، زنده زنده انداختن گربهها در آب جوش، همگي دليل بر دشمني انسانها با اين حيوانات دارد.
بارها در جاده هاي درون شهري و بين شهري، شاهد جسدهاي نيمهجان يا كشته شدهي حيوانات بخصوص سگهاي آواره بودهايم و هستيم. نكته دردناك اين است كه اگر هم كسي باعث مرگ تصادفي حيواني ميشود اصلاً برايش مهم نيست. شايد آن حيوان را بتوان نجات داد و دوباره به او حق حيات را بازگرداند، ولي بيرحمانه از ترس اينكه الان ۱۰۰ نوع مريضي از اين زبان بسته ميگيريم (عدم آگاهي) حتي نميايستيم كه ببنيم او را كشتهايم يا هنوز زنده است.
هر كدام از ما در طول عمرمان، شاهد مرگ صدها گربه در كوچه و خيابانهاي محل زندگيمان بودهايم و هستيم، ۹۰% مرگهاي اين حيوانات ملوس بخاطر بياحتياطي انسانها در تصادفات رانندگي ميباشد. خوب يكي به مسئولين محترم شهرداري ها گوشزد كند، هزينه اضافي براي كنترل جمعيت گربهها تقبل نكنند، خود شهروندان گرامي با كشتن انها به طريق له كردن زير چرخهاي اتومبيلهايشان و خساست در غذا دادن به آنها در كم كردن جمعيت آنها نقش درخشاني را ايفا ميكنند.
گربه هاي تهران را به بهانهي كشتن آنها، عقيم ميكنند. مدير عامل شركت ساماندهي صنايع و مشاغل شهرداري تهران با اشاره به مرحله دوم طرح ناحيه مبارزه با موش كه از ۱۵ مهر آغاز شده است، گفت: كارهاي مقدماتي انجام و نتيجه طرح به زودي مشخص ميشود(كد ۲۱۱۳۱). يكي نيست بگوید، شهردار محترم تهران و ساير شهرها، وقتي شهروندان گرامي شما، از كمترين و ناچيزترين امكانات رفاهي و آسايشي در شهرها برخوردار نيستند، آيا ادعاهاي شما مبني بر كنترل جمعيت گربههاي شهري را باور كنند. متاسفانه بيشتر مردم نميدانند كه براي عقيم كردن گربه ها بخصوص گربه هاي ماده، هزينه هاي زيادي بايد صرف مراقبت بعد از عمل جراحي شود. آيا به نظر شما، شهرداري كه بجاي كاشت درختان طبيعي درسطح شهر، چراغ هاي هالوژني زشت و زننده را ميكارد و اقدام به قطع درختان كهنسال براي ساخت آپارتمانهاي خاكستري ميكند، و مردم را از كمترين امكانات رفاهي و آسايشي محروم ميسازد، حال به فكر گربههاي بيچارهي شهر افتاده؟! عقيم سازي روي اصول، روش مناسبي براي كنترل گربههاي شهري است ولي در كشوري كه در گوشه و كنار آن افراد گرسنه و نيازمند در حال جان دادن مي باشند، آيا شهرداري هزينه خود را صرف نگهداري از گربه هاي آوارهي عقيم شده مي كند؟! اين عقيم سازي به نظر من براي نسل كشي اين حيوانات زيبا و ملوس ميباشد. آيا فكر ميكنيد اگر تعداد اين حيوانات زياد شود ، جاي تنفس و زندگي شما را اشغال مي كنند؟ كمتر كسي از آمار كشته شدن گربهها در شهر ها خبر دارد، بهتره بدانيد از ۵ يا ۶ بچه گربهاي كه بدنيا مي آيد فقط يكي شانس زنده ماندن دارد، يكي يكي يا زير ماشين هاي شما مي روند يا بر اثر گرسنگي و خوردن غذاهاي آلوده و فاسد ميميرند. شيوهي بي رحمانهاي كه سالهاست، گستاخانه و وحشيانه براي كنترل گربهها و سگهاي خياباني انجام میشود، راهي جز غذاهاي آغشته به سموم كشنده و گلوله هاي مذاب سربي نيست.
آيا وجود اين انسانهاي معتاد و بيماردرسطح شهر، خطرناكتر است يا گربههاي ملوس و سگهاي مظلوم؟ آيا به جاي درمان چند گربهي مبتلا به توكسوپلاسموز و تعداد كمي سگ مبتلا به هاري، بايد تمامي گربهها و سگهاي سالم ديگر را كشت كه نكند یک وقت اين بيماريها به ما سرايت كند.
آيا معدوم كردن ۴۰۰۰ قلاده سگ بينوا در شهر مقدس مشهد، كاري اخلاقي و منطقي است؟ آيا اگر قرار است براي جمعيت اين سگها كار اصولي صورت گيرد، حتماً بايد آنها را قتل عام كرد؟ وقت آن رسيده است كه به همگان اطلاع رساني كنيم كه دست از دشمني با اين حيوان بردارند.
كشتن اين حيوان چه سودي براي شما دارد؟ چرا حق حيات را از مخلوقات خداوند بدون هيچ دليلي ميگيريد. به بهانهي رعايت بهداشت! كدام بهداشت! آيا شما بهداشت را در گوشه و كنار شهرهاي ايران مشاهده ميكنيد! آيا خود مردم بهداشت را رعايت ميكنند! آيا بيشترين بيماريهاي كشندهي سرايت دهنده از طريق خود انسانها منتقل نميشود؟ آيا اين سگها و گربههاي نگون بخت هستند كه توالتهاي بين شهري و درون شهري را مملواز كثافت و ميكروب ميكنند؟ (بطوري كه يكي از دلايل بزرگ كاهش جذب توريست در كشور همين معضل توالتها براي خارجيها ميباشد) آيا اين سگها و گربههاي بدبخت هستند كه كنار جادههاي شهرها، درون جنگلها ، رودخانهها، درياها و كوهها را مملو از آشغال و كثافت ميكنند؟ اگر، موضوع مبارزه با ميكروب و آلودگي ميباشد، [آن هم با این منطق خشونتبار] پس [لابد] ابتدا بايد تمامي انسانهايي كه باعث ايجاد آلودگي و بيماري در شهرها ميشوند را از سر راه برداشت. [با ین منطق]، چطور يك انسان آلوده به بيماري سرايت دهنده آزادانه ميتواند در شهرها قدم گذارد و كسي از وجود او ناراحت نميشود ولي وجود يك سگ عاري از هر گونه بيماري و گربههاي ملوس و خوشگل شهري باعث بروز بيماريهاي واگيردار ميشوند. چرا به يكباره اين حقيقت را نميگوييد ، كه مي خواهيد نسل سگها و گربهها را دراين سرزمين برافكنيد! هرچقدر مردم با حيوانات دشمن تر و بي رحمتر شوند، نسبت به يكديگر هم همينگونه ميشوند و آنوقت هيچ كس به داد يكديگر نميرسد و اينگونه فقر و خشونت و بيبند و باري در جامعه به اوج خود ميرسد چون محبت كردن بطور كل از قلبهاي انسانها رفته است. مصداق اين وقايع در جامعه امروز ايران زمين، به روشني قابل ديدن است
بهتر نيست به خودمان بياييم و كمي در مورد اين حيوانات زجر كشيده منصفانهتر عمل كنيم؟ باقيماندهي غذاهاي خود را كه قرار است سر از سطلهاي آهني شهرداري دربياورد را خيلي مرتب در ظرفهاي پلاستيكي يكبار مصرف (ميتوانيد از انواع ظرفهايي كه درآنها مواد خوراكي خريداري ميكنيد، استفاده كنيد) قرار دهيد و براي گربههاي گرسنهي كوچهتان بگذاريد. باور كنيد هيچ صحنهاي لذتبخشتر از صحنه غذا خوردن حيوان گرسنه نيست. سگهاي آواره را در يابيد، به سخن چينيها و حرفهاي بياساسي كه خبرگزاريها و روزنامهها در مورد خطر اين حيوان براي انسان ميگويند، گوش ندهيد. سگها هيچ خطري براي انسانها ندارند مگر اينكه از بيماري هاري رنج بكشند. هر تلفن زدن شما به شهرداري براي سگ آواره در كوچهتان، منجر به كشته شدن آنها خواهد شد. اگر مي توانيد با كمك دوستانتان، آن سگ را بگيريد و به دشتهاي اطراف شهر منتقل كنيد يا با كساني كه حامي حيوانات هستند تماس بگيريد و از آنها كمك بخواهيد. اين خود ما هستيم كه بايد پاسدار محيط زيست، حيوانات، فرهنگ و اصالتمان باشيم.
به اميد روزي كه دوباره با حيوانات چه شهري و چه غير شهري مهربان باشيم و حق حيات را منحصر به خود ندانيم.