خانم امان پور! امان بده
پس بی شک نقد و پرسشگری از صاحبان قدرت و به خصوص رییس دولتی که پیروزی اش به قیمت کشته شدن صدها نفر در ایران تمام شده است، مورد استقبال مردم ایران است. چون می دانند آنچه که ما در کسوت خبر نگاران ایرانی نمی توانم انجام دهیم، اینک مسولیت اش به گردن شما و همکاران ما در رسانه های خارج از کشور افتاده است و ظاهرا شما در پاسداشت همین نقد است که پذیرفته اید، برای رییس دولت ایران صفی از مصاحبه شوندگان را تشکیل دهید.
در ایران آزادی بیان وجود ندارد پس بی شک ما قدر این آزادی بیان را می دانیم و ستایش می کنیم که شما برای تثبیت مفهوم والایِ آزادی بیان برای مصاحبه با احمدی نژاد صف بسته اید. ولی اگراز قربانیانِ آزادی بیان در ایران بپرسید که از مصاحبه های رسانه های احمدی نژاد با رسانه های غربی چه چیزی عاید دنیای پر از فشار و رنج شان شده است، شاید یک پاسخ مشترک بشنوید؛ جملگی تاکید می کنند خوب است که این مرد به پاسخگویی واداشته شود تا هویت واقعی اش برای دنیا آشکار شود اما یک اتفاق نظر هم وجود دارد و ان این است که تریبون های یک طرفه ای که برای رییس دولت ایران گشوده شده، نمکی بر زخم کهنه ایرانیان است و خدشه ای بر مفهوم همان آزادی بیان…
در همان روزها وقتی احمدی نژاد از ایران خارج شد در این سوی دنیا خبرنگاران برای پرسشگری از او صف کشیدند. یک سال گذشت و دوباره درست در روزهایی که هنوز آن روزنامه نگاران زندانی شده، آزاد نشدند، هنوز قاتلان هیچ یک از کشته شدگان راهپیمایی های اعتراضی از طرف حکومت محاکمه نشده اند، روزنامه نگاران ساکت شده هنوز احساس امنیت نمی کنند و همکاران خودتان در رسانه های خارجی نیز هنوز نمی توانند ویزای ایران را برای بازگشت به حوزه کاری خود دریافت کنند، دوباره این صف پر رونق شده است و هر روز احمدی نژاد فرصت بیشتری در رسانه های معتبر دنیا می یابد تا دروغ های بیشتری بگوید .
نمی گویم صدای مادرانی که احمدی نژاد را مقصر اصلی کشته شدن فرزندان خود می دانند را برای او پخش کنید، نمی گویم صدای همسران زندانیانی را برای او پخش کنید که می گویند، در کیفرخواست عزیزان شان قید شده است که همسران شان تنها به جرم انتقاد از شخص احمدی نژاد به زندان محکوم شده اند. نه، اینها را از شما نمی خواهم اما آیا این توقع زیادی بود که از احمدی نژاد می خواستید وقتی تصمیم گیران رسانه ای دولت احمدی نژاد با سینه گشوده در خواست شما برای مصاحبه را می پذیرند، چرا وقتی خود شما به ایران بروید وزارت ارشاد دولت تحت نظارت احمدی نژاد به شخص شما مجوز نمی دهد تا با مادر سهراب اعرابی مصاحبه کنید تا او هم به پرسش های شما در مورد آزادی بیانی که احمدی نژاد می گوید در ایران وجود دارد پاسخ بگوید.
شما و همکاران تان در طول یک سال گذشته حتی یک بار هم از احمدی نژاد نپرسیدید که آیا حکومت ایران هم همین اجازه را می دهد که رییس جمهور آمریکا در تلوزیون جمهوری اسلامی بنشنید و حرف هایش بدون سانسور برای مردم ایران پخش شود چون خوب می دانید که او خواهد گفت صدا و سیمای ایران آزاد است و او مسوول رسانه ملی ایران نیست تا در این مورد نظر دهد، آنچنانکه بارها از او در مورد کارهای قوه قضایی سوال کردید و او گفت که در کشور قانون و جود دارد، آزادی وجود دارد و کارهای دستگاه قضایی هیچ ربطی به او ندارد.
اتفاقا احمدی نژاد درست می گوید، کارهایی که قوه قضاییه انجام می دهد هیچ ارتباطی به او ندارد که شما و همکاران تان مدام از او سوال می کنید، او باید در مورد کارهایی که وزارت خانه های تحت نظارت او انجام برای اعمال فشار و محدودیت و شکنجه انجام می دهد پاسخگو باشد که شما هیچ سوالی در این موارد نمی پرسید. چنانچه هیچ گاه از او نپرسیدید که بستن روزنامه ها اگر به او ربط ندارد چرا خبرگزاری کار ایران با هفده شکایت از طرف وزیر کار احمدی نژاد تعطیل شد، چرا چنیدن روزنامه اصلاح طلب با شکایت رحیم مشایی معاون او دادگاهی و توقیف شدند.
خانم امان پور!
احمدی نژاد، مسوول ارشد همان وزارت ارشادی است که برای شما و همکاران تان وقتی به ایران بروید تعیین و تکلیف می کند که با چه کسی مصاحبه کنید و با چه کسی مصاحبه نکنید. او مسول همان وزارت ارشادی است که برای خبرنگاران ایرانی نیز تعیین و تکلیف می کند که وقتی از ایران خارج می شوند با چه کسانی نباید مصاحبه کنند. یعنی وزارت ارشاد تحت نظارت همین دولت به خبرنگاران خارجی اجازه نمی دهد با کسانی که از خشونت حکومت آسیب دیده اند مصاحبه کنند، حتی به تازگی اجازه نمی هند خبرنگاران خارجی در داخل ایران با کسانی که پیش از این نخست وزیر، رییس جمهور و رییس مجلس و مسئولان سابق جمهوری اسلامی بوده اند هم مصاحبه کنند و از طرفی همین وزارت ارشاد به خبرنگاران منتقد ایرانی هم اجازه نمی دهد با هیچ یک از مسوولان رسمی کاخ سفید و یا مسولان و دولتمردان در ایالات متحده مصاحبه کنند.
نگارنده این یادداشت را تنها به جرم درخواست یک مصاحبه ساده از اوباما که تنها منجر به دعوتش در کنفرانس قاهره شده بود، ساعت ها در اداره گذرنامه ریاست جمهوری ایران بازجویی کردند و در نهایت پاسپورتش را مصادره کردند و آن کنفرانس خبری هم از دست رفت و وزارت اطلاعات تحت نظارت احمدی نژاد نیز پاسپورت یازده همکار دیگر را در فرودگاه جمهوری اسلامی مصادره کرد تنها به این جرم که این روزنامه نگاران قصد سفر به آمریکا و تهیه گزارش از انتخابات ایالات متحده را داشتند، بعد همین روزنامه نگاران ساعت ها در وازت ارشاد همین دولت مورد بازجویی قرار گرفتند.
در چنین شرایطی که رییس دولت ایران هرگز به واسطه کارهایی که تحت نظارت خود او انجام می شود مورد پرسش از طرف همکارانِ شما قرار نمی گیرد، آیا توقع زیادی بود که یک بار به جای رقابت رسانه ای با همکاران تان و انجام یک مصاحبه چالشی با رییس دولتی که همه چیز را انکار می کند، در حین مصاحبه یک کار نمادین می کردید، مثلا به او می گفتید؛ ابتدا قول بدهید که وزارت ارشاد به شما مجوز بدهد که شما با خانواده چند نفر از آن دانشجویان ستاره داری مصاحبه کنید که احمدی نژاد می گوید هرگز توسط وزارت علوم تحت نظارتش ممنوع التحصیل نشده اند، اما آنها هم ممنوع شده اند و هم به جرم اعتراض به این ممنوعیت در زندان هستند.
به احمدی نژاد می گفتید قول بدهد که وقتی شما به ایران سفر کردید وزارت ارشاد تحت نظارت ایشان، هیچ مانعی ایجاد نکند تا شما آزادانه بتوانید، با آقایان صفایی فراهانی، مصطفی تاجزاد، عرب سرخی، نبوی، رمضان زاده و همه فعالین احزابی که می گویند سند دارند که در انتخابات ریاست جمهوری ایران کودتا رخ داده است و از سردار کودتا کننده نیز شکایت کرده اند، مصاحبه کنید.
شاید این توقع بی جایی باشد اما کاش به جای مصاحبه با احمدی نژاد که در این یک سال، خیلی از همکاران تان با او مصاحبه کرده اند، رقابت را کنار می گذاشتید و یک بار رفاقت می کردید با مردمی که در ایران تمام زندگی شان را در یک سیستم دیکتاتوری از دست داده اند و از قضا همین دولتی که شما روبروی رییس اش نشسته اید، هرگز به شما اجازه نمی دهد روبروی آن مردم هم بنشینید و صدای آنها را نیز بشنوید.
گاهی وقت ها به جای مصاحبه چالشی با دیکتاتوری که از قضا از چالش لذت می برد تا دروغ های بیشتری بگوید چون می داند که مردمش تریبونی به گستردگی تریبونی که شما به احمدی نژاد داده اید، ندارند که دروغ های او را افشا کنند، باید مبتکرانه تر کار خبری کرد.
خانم امان پور!
برای این امان دادن هم فعلا شما در جایگاه ویژه ای قرار داشتید و می توانستید در یک مصاحبه ی مشروط و در برابر چشم میلیون ها بیننده به احمدی نژاد بگویید همراه با هیات او و یا پس از آن به ایران سفر می کنید و وزارت ارشاد دولت ایشان هم باید تضمین کند که نه مانعی در مسیر مصاحبه شما با مادرانی که فرزندان شان در خیابان و یا در زندان کشته شده اند، ایجاد کند و نه پس از مصاحبه وزارت اطلاعات تحت نظارت ایشان، مصاحبه شوندگان را به جرم سیاه نمایی زندانی کنند.
می دانم این توقع زیادی است از شما که به ایران سفر کنید یا پرسش های مادران داغدیده ما را در کنار پرسش های مادران چشم انتظار آمریکایی بپرسید اما وقتی دولت ایران امان نمی دهد که شما با مردم داخل ایران مصاحبه کنید، وقتی امان نمی دهند که رییس جمهور آمریکا هم برای مردم ایران در تلوزیون شان مثل احمدی نژاد سخنوری کند، وقتی امان نمی دهند هیچ معترضی از داخل ایران با رسانه های خارجی مصاحبه کند و بگوید احمدی نژاد دروغ می گوید در ایران آزادی وجود ندارد، وقتی به ما در ایران امانِ یک زندگی ساده را هم نمی دهند، شما در زندگی حرفه ای تان امان دهید گاهی ما گلایه کنیم از پرسش های شما که همه پرسش های ما نیست.
خبرنگار پیش از هر چیزی انسان است و در شرایطی که فعلا دست انسانی های معمولی که در ایران زندانی و کشته شده اند از دنیا کوتاه است مردم دنیا یا همان خبرنگاران دنیا می توانند دست شان را به سمت این ملت در رنج دراز کنند و به همان اندازه که در طول این یک سال برای احمدی نژاد صندلی فرصت پیش کشیده اند، حداقل تلاش کنند برای مردمی که دروغ های احمدی نژاد زندگی شان را ویران کرده است نیز فرصتی برابر مهیا کنند.