کوروش! از خواب برخیز که برایت چفیه آوردهایم
دارا ایرانی
عکس احمدینژاد در حالی که چفیه بر گردن کوروش میاندازد بسیار با معنی و گویا بود. از یک نظر نماد شکست کامل ایدئولوژی اسلامی بود که ۳۲ سال تمام خواست هویت ایرانی ایرانیان را پس از اسلام قراردهد ولی بازهم شکست خورد. این ایدئولوژی در آن زمان که طرفدارانی داشت. چهارشنبه سوری را متعلق به آتش پرستان، نوروز را آیینی خرافی و کوروش و داریوش را شاهانی ستمگر از سلسلههای ستمشاهی پیش از انقلاب میدانست. همه این تلقینها که به زور دگنک هم در گوش ما بچههای انقلاب (ضد انقلابیون امروزی!) نرفت، یکجا شکست خورد و پس از ۳۲ سال باز فرهنگ و آیین ایرانی برقرار ماند بلکه با توسل با آن بتوان چند صباحی دیگر دکان از رونق افتاده جمهوری اسلامی فاقد مشروعیت را سر پا نگه داشت.
هنوز یادمان نرفته روزهای نخست انقلاب که مجسمه سرهای پادشاهان در پارک ملت (پارک شاهنشاهی سابق) که اتفاقا سر کوروش هم درمیان آنها بود جمع آوری شد تا پارک شاهنشاهی پارک ملت شود و همین ملت خاطره شاه و شاهنشاهی را از یاد ببرد.
باید ۳۲ سال طول میکشید که یکی مانند احمدینژاد بیایید و بفهمد که دیگر این حکومت را نمیتوان با ملا و آخوند و احکام و رساله نگه داشت. ملا و آخوند و جمهوری اسلامی یادگار امام راحل آنقدر بدنام و رسوا غرق در فساد و قدرت طلبی و جنایت شد که باید برای باز تعریف جمهوری اسلامی در دوران جدید پس از تقلب انتخاباتیاش یک کوروش برایش بیاورند، آنهم کوروش با چفیه که امت حزبالله هنوز یادش نرود که به قول رهبر مساله اصلی ما فلسطین است.
کجاست محمد رضا شاه در آن جشنهای پرطمطراق ۲۵۰۰ سالهاش که دربوق و کرنا خمینی و انقلابیون آن زمان (که هنوز ازنعمت جمهوری اسلامی ۳۲ ساله غرقه در فساد و تباهی و تقلب و تجاوز و دزدی برخوردار نشده بودند) آن را محکوم میکردند و بیت المال ملت را تلف شده میدانستند. باید ۳۲ سال طول میکشید تا بیتالمال به جای مخارج جشنهای ۲۵۰۰ ساله به دلارهای آمریکایی تبدیل شده و با یک عدد چفیه در کیفهای سامسونیت حماس و حزب الله قرا رگیرد تا مبادا فردا که پیمانه عمر ولی فقیه به سرآمد همان «دلارگرفتهها» نگهش دارند؟
راستی کجاست آن لحظه عجیب و تاریخی که محمدرضا شاه سرمست و مغرور از قدرت به مدد آمریکای پس از ۲۸ امرداد ۱۳۳۲(ولی پیش از بهمن ۵۷) و ساواک جهنمی و ارتش تا دندان مسلح (همان ارتش تا دندان مسلح شاهنشاهی که شب ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ به قول ارتشبد قره باغی مثل برف آب شد و به پادشاهش وفادار نماند!) و نفت بشکه ۳۴ دلار سوغات اوپک در مقابل پاسارگاد مقبره کوروش ایستاد و گفت: «کوروش !آسوده بخواب که ما بیداریم.»
آن لحظه در تاریخ ثبت شد ولی محمدرضا شاه آنجا نماند و آن طمطراق و جلال و شکوه سلطنت پهلوی که قرار بود قرنها «در سایهاش ایرانیان آسوده و شادان باشند» همه و همه دود شد و به هوا رفت تا ۳۲ سال بعد از آن به قول علیرضا نوریزاده «تحفه آرادان» آهنگرزاده گمنام از راه برسد و دوباره در بزنگاه تاریخی که جمهوری ولایت فقیه کور مال کورمال سراغ زباله دان تاریخ را میگیرد به سراغ کوروش برود و دست به دامانش بشود و بگوید: «کوروش! از خواب برخیز که برایت چفیه آوردهایم!»