بدون یک تحول فکری عمیق در جامعه ایران هیچ تغییر مثبتی رخ نخواهد داد


۱۳۸۹ مهر ۷, چهارشنبه

چرا بازاریان از مالیات بر ارزش افزوده هراس دارند؟

حیدر سیار

در این گفتار سعی می‌شود فارغ از هر گونه مساله سیاسی به بحث دلیل عدم تمکین بازاریان جهت پرداخت مالیات بر ارزش افزوده پرداخته شود.

در سیستم قدیمی بر اساس قانون مالیاتی،هیچگونه اهرمی برای ردیابی کالا و شناسایی آن از مقصد به مبدأ وجود نداشت و اساسا کالاها فاقد کد مالیاتی(شماره بازرگانی)بودند و کالا فقط در زمان فروش شناسایی می‌شد، مالیات نیز در زمان فروش محاسبه میگردید. ممیز به حجره حاج آقا در بازار مراجعه میکرد.هنگام ورود حاج آقا را پشت یک میز با یک تلفن و تسبیحی در دست مشاهده میکرد و بغیر از چند وسیله ارزان قیمت چیز دیگری در مغازه نمی‌یافت ،حاج آقا فاکتورهایش را تحویل ممیز می‌داد (در قانون مالیات‌ها کسبه ملزم به نگهداری دفاتر قانونی و مالی نیستند و ممیز بایستی بر اساس قرائن موجود در محل کسب به محاسبه مالیات بپردازند)پس ممیز داستان ما با نگاهی به فاکتورهای چند ده هزار تومانی حاج آقا و مغازه فکستنی او از یک تاجر میلیاردر فقط می‌توانست چند ده هزار تومان مالیات بگیرد. اما بر اساس مالیات بر ارزش افزوده می‌توان مالیات واقعی را از وی گرفت. در سيستم ماليات بر ارزش افزوده، هر فروشنده در هنگام فروش كالا و خدمات، ماليات متعلقه را بر صورتحساب افزوده و آن را همراه با قيمت كالا و خدمات از مشتري دريافت مي نمايد. اولين فروشنده، ماليات را يكجا به دولت پرداخت كرده و درمراحل بعدي، هر فروشنده تنها مابه التفاوت ماليات (ماليات دريافتي پس از كسر مالياتي كه خود قبلاً پرداخت نموده) را به حساب سازمان امور مالياتي واريز مي‌كند.

به منظور روشن شدن روش اجرايي ماليات بر ارزش افزوده به مثال ذيل توجه فرمائيد:

يك شركت خودروسازي براي توليد محصولات خويش، قطعات مورد نياز را از طريق بازار داخلي (قطعه سازان) و يا از طريق واردات تأمين مي نمايد. اگر فرض شود خريد از داخل به مبلغ ده ميليون ريال و خريد به صورت واردات به مبلغ پنج ميليون ريال بوده و با فرض اين كه نرخ ماليات 10% باشد، اين شركت در مرحله خريد از داخل يك ميليون ريال ( 1،000،000 = 10% *10،000،000 ) و در مرحله واردات به اندازه پانصدهزار ريال (500،000 = 10% * 5،000،000) ماليات بر ارزش افزوده به سازمان مالياتي كشور پرداخت مي نمايد . همچنين، اگر فرض شود اين شركت محصول توليدي خود را به مبلغ چهل ميليون ريال بفروشد، موظف است هنگام صدور فاكتور، ماليات بر ارزش افزوده را جداگانه محاسبه و از خريدار دريافت نمايد (4،000،000 = 10% *40،000،000 ).

بديهي است قيمت پرداختي خريدار چهل و چهار ميليون ريال خواهد بود. اين شركت موظف است مالياتهاي پرداختي در مراحل قبلي (خريد از داخل و واردات) را از مالياتهاي وصولي كسر نموده و مابقي را همراه با اظهارنامه به سازمان مالياتي پرداخت نمايد.

2/500/000 = (500/000 + 1/000/000 ) - 4/000/000
ماليات بر ارزش افزوده، ماليات واردات، ماليات خريد داخلي، ماليات دريافتي،
قابل پرداخت به سازمان مالياتي

بنابراين مجموع ماليات بر ارزش افزوده پرداخت شده به سازمان مالياتي برابر

ريال 4/000/000= ( 2/500/000 + 1/500/000 ) خواهد بود.

با توجه به مثال فوق جدای از بحث مالیاتی ،خرید و فروش مودی مالیاتی بر اساس ضرورت ارائه لیست به اداره مالیاتی کاملا قابل شناسایی است .در رشته حسابداری در درس حسابداری میانه 2،بحثی به نام حسابداری از روی مدارک ناقص را داریم.در این موضوع با توجه به روشهای حسابداری می‌توان از طریق خرید و فروش، سود عملکرد سالانه را شناسایی نمود و از همین طریق میتوان مالیات واقعی شخص را به سادگی محاسبه کرد.

پس عزیزان شکایت بازاریان و اعتصاب آنان نه دلیل سیاسی دارد و نه بحث چند میلیون تومان مالیات بیشتر. بر اساس سیستم جدید معاملات آنان شفاف می‌شود و مجبورند مالیات بر عملکرد سالانه خویش را نیز بصورت واقعی (که احتمالا میلیاردی می‌باشد) به صورت واقعی پرداخت کنند.

به قول شاعر:مقصود تویی (مالیات بر عملکرد)کعبه و بتخانه بهانه.

دانشمندان تغییر سایز را از مهم ترین عوامل زیست محیطی در بقای جنتی ها می دانند
نوشته شده گرداب

دانشمندان رشته زیست شناسی دانشگاه بریستول، پرده از راز بقا و عمر طولانی جنتی ها برداشتند. به گفته محققین، یکی از اصلی ترین دلایل بقای این جانوران، تطابق سریع و هوشمندانه با شرایط جوی و زیست محیطیست . جنتی نیز مانند همنوعان خود یعنی مارمولک ها و کلا دسته خزنده گان بعد از انقراض نسل اجدادشان (دایناسور ها) شروع به تطبیق با محیط زیست کرده تا آینده خود را از نابودی نجات دهند.

تصویر یک جنتی در باغ وحش ملی ایران، جنتی ها از خانواده خزندگان هستند

یکی از مهم ترین بخش های این تطابق زیست محیطی تغییر در اندازه و حجم جانور است. شواهد نشان می دهد موش ها، سوسک ها و خزندگان برای سازگاری بیشتر با محیط زیست از میلیون ها سال تا به حال تغییر اندازه شگرفتی داشته اند که جنتی ها نیز از همین رویه ژنتیکی پیروی کرده اند. این اولین باری نیست که گونه آخوندی خزندگان از این روش استفاده می کنند ولی تا به حال هیچ گونه ای به اندازه جنتی ها در این عمل موفق نبوده است. به عنوان مثال آلت الله خمینی نیز در طول زمان با تغییر و کوچک سازی حجم مغز سعی در تطبیق زیست محیطی داشته که متاسفانه در اثر گرمای بالای هسته زمین جانگوز شد.

محققان دانشگاه بریستول پیش بینی می کنند که در آینده جنتی ها با چشم غیر مسلح دیده نشوند و احتمالا از طبقه خزندگان عمامه دار به گونه میکروب ها منتقل شوند. سخنگوی هیئت علمی دانشگاه بریستول در مصابحه با خبرنگار ناموس افزود: امید است که این تحقیقات در آینده کمک چشمگیری در از بین بردن نسل آخوند ها و اینگونه جانوران موزی باشند.

شجونی: زمان دستگيري سران فتنه فرا رسيده

داریوش آریایی

image

شجونی از اعضای جامعه روحانیت مبارز از محاکمه سران فتنه ابراز خوشحالی کرد. شجونی سران جنبش سبز را با«سنگ پای تگزاس» مقایسه کرد و خواستار حبس سران جنبش سبز در خانه‌های‌شان شد. وی گفت: «محاكمه اصلي اين فتنه‌گران را خود مردم قبلا انجام داده‌اند. او در ادامه گفت: «دشمنان مردم ايران با حمايت از فتنه‌گران خواستار زنده كردن مردگان سياسي هستند و ایجاد دودستگی را بزرگ‌ترین جنایت سران فتنه ذکر کرد.»

حجت‌الاسلام جعفر شجوني و دبير جامعه وعاظ تهران در گفت‌وگو با خبرگذاری فارس با ابراز خرسندي از اعلام خبر پيگيري محاكمه سران فتنه توسط دادستان كل كشور، اظهار داشت: «محسني اژه‌اي روحاني بسيار سالم و درستكاري است كه در انجام وظايف خود در دستگاه قضايي بسيار جدي است.»

وي يادآور شد: «سران فتنه يك زمان در تشكيلات مملكت سمت داشتند اما هنگامي كه از مسير اهل‌بيت و خميني و مكتب شهدا جدا شدند، قدم در مسير انحراف گذاشتند.»

حجت‌الاسلام شجوني با بيان اينكه دستگاه قضايي با هوشياري و عنايت ولی فقیه انقلاب اسلامي، تاكنون دست به دستگيري و محاكمه زودهنگام سران فتنه نزده است، افزود: «محاكمه اصلي اين فتنه‌گران را خود مردم قبلا انجام داده‌اند، مردم با طرد اين افراد از ميان خود، آنها را در خانه‌هايشان محبوس كردند به طوري كه جرات حضور در جامعه و در ميان مردم انقلابي و شهيدپرور ايران را ندارند و اين رأي دادگاه ملت ايران است.»

وي تصريح كرد: «با وجود سم‌پاشي دشمنان خارجي و داخلي و ادامه پرده‌دري‌ها و پرٌويي‌ها و جرم‌ها از سوي سران فتنه كه همچون «سنگ پاي تگزاس»دست به پرورگري مي‌زنند، زمان آن فرا رسيده است كه دستگاه قضايي در دادگاه عدالت، جنايت سران فتنه درحق ملت مظلوم ايران ‌و ارتباط‌هاي اين افراد با دشمنان اين مردم را علني سازد.»

عضو جامعه روحانيت مبارز در ادامه تاكيد كرد: «زمان دستگيري سران فتنه فرا رسيده و ما از اعلام اين تصميم دادستان شجاع كل كشور بسيار خوشحاليم و در انتظار محاكمه آنها و خاموش كردن آتش سران فتنه لحظه‌شماري مي‌كنيم.»

وي ادامه داد: «فتنه‌گران برخلاف مصالح كشور و برخلاف نظر صريح خميني و رهبر صبور انقلاب اسلامي مردم را به خيابان‌ها كشاندند و برخي از خانواده فتنه‌گران نيز نوعي جنگ جمل در كشور به راه انداختند و با همراهي سران فتنه مردم را به خيابان‌ها كشاندند و با ايجاد فضاي غبارآلود كشور را در ورطه خطر انداختند.»


آمریکا ۸ مقام ایرانی را به اتهام سرکوب اعتراضات تحریم کرد


کلینتون و گایتنر

وزیران امور خارجه و دارایی آمریکا خبر تحریم هشت مقام را اعلام کردند

باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، با صدور فرمانی اسامی هشت مقام نظامی، انتظامی و دولتی ایران را به فهرست تحریم های ایالات متحده اضافه کرده است.

این هشت نفر به دست داشتن در "نقض جدی حقوق بشر و آزار مردم ایران" در جریان وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۱۳۸۸ متهم شده اند.

دولت ایران اتهام تقلب در آن انتخابات را رد می کند و تاکید دارد که در جریان ناآرامی ها با "اغتشاشگران" برخورد قانونی داشته است.

مقام های جمهوری اسلامی که تحریم شده اند عبارتند از:

  • محمدعلی جعفری (فرمانده کل سپاه پاسداران)
  • صادق محصولی (وزیر رفاه فعلی و وزیر سابق کشور)
  • غلامحسین محسنی اژه ای (دادستان کل کشور و وزیر سابق اطلاعات)
  • سعید مرتضوی (دادستان سابق عمومی و انقلاب تهران)
  • حیدر مصلحی (وزیر اطلاعات)
  • مصطفی محمد نجار (وزیر کشور و جانشین فرمانده کل قوا در نیروی انتظامی)
  • احمدرضا رادان (جانشین فرمانده کل نیروی انتظامی)
  • حسین طائب (معاون اطلاعات سپاه پاسداران و فرمانده سابق نیروی بسیج)

اشاره به سخنان احمدی نژاد

کاخ سفید آمریکا روز چهارشنبه با انتشار بیانیه ای اعلام کرد که دولت آمریکا همواره در کنار کسانی می ایستد که در ایران "خواهان شنیده شدن حرف هایشان هستند" و تأکید کرد که مصرانه از دولت ایران می خواهد که حقوق این مردم را رعایت کند.

سناتور مک کین از تحریم مقام های ایرانی به اتهام نقض حقوق بشر استقبال کرده است

این نخستین بار است که دولت آمریکا به اتهام نقض حقوق بشر، تحریم هایی را علیه اشخاص خارجی اعمال می کند.

هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا و تیموتی گایتنر، وزیر دارایی آمریکا چهارشنبه ۷ مهر (۲۹ سپتامبر) در یک کنفرانس مطبوعاتی در واشنگتن در مورد تصمیم جدید دولت آمریکا توضیح دادند.

خانم کلینتون گفت: "شهروندان ایرانی تحت نظارت یا فرماندهی این افراد بی جهت بازداشت شدند، کتک خوردند، مورد شکنجه و تجاوز قرار گرفتند، تهدید و حتی کشته شدند".

اما وزیر امور خارجه آمریکا گفت که آن اعمال با "ادعاهایی که اخیرا در سازمان ملل مطرح شده مبنی بر اینکه ایرانی ها از آزادی بیان برخوردارند و هیچ کس در ایران به دلایل سیاسی در زندان نیست" تناقض دارد.

به نظر می رسد اشاره خانم کلینتون به سخنان محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران در سفر اخیرش به نیویورک باشد.

وزارت دارایی آمریکا اعلام کرده است که افراد تحریم شده، مشمول محدودیت های مسافرتی و انسداد دارایی ها می شوند.

اجرای مصوبه کنگره

تحریم مقام های مذکور در راستای اجرای قانون تحریم گسترده ای که کنگره در ماه ژوئن علیه ایران وضع کرده بود انجام شده است.

ایران می گوید با معترضان برخورد قانونی داشته است

قانونگذاران آمریکایی در بند ۱۰۵ آن قانون رئیس جمهوری آمریکا را موظف کرده اند که حداکثر ظرف نود روز طی گزارشی، اسامی مقام ها یا افرادی در ایران را که مسوول صدور دستور، اجرا یا هدایت اقداماتی در "نقض جدی حقوق بشر" پس از وقایع انتخابات خرداد ۸۸ ایران بوده اند به آگاهی کنگره برساند و در این زمینه، به گروه انصار حزب الله و بسیج اشاره کردند.

براساس مصوبه آنها، گزارش رئیس جمهوری در این زمینه باید در وبسایت وزارت امور خارجه و وزارت خزانه داری آمریکا منتشر و اسامی افراد مندرج در این گزارش به فهرست اشخاص تحت تحریم اضافه شود.

بخش مربوط به حقوق بشر قانون تحریم ایران با تلاش مستقیم سناتور جمهوریخواه جان مک کین و سناتور دموکرات مستقل جو لیبرمن به عنوان متمم به مصوبه اضافه شده بود.

این دو سناتور که همواره موضع سرسختی علیه جمهوری اسلامی داشته اند و به محافظه کار بودن در خصوص سیاست خارجی شهرت دارند، چهارشنبه از تصمیم دولت آقای اوباما استقبال کردند.

آنها با صدور بیانیه مشترکی گفتند: "دستور ریاست جمهوری حاوی این پیام به همه مقام های ایران که حقوق بشر مردم را نقض کرده یا خواهند کرد است: ایالات متحده هویت شما را شناسایی و منتشر خواهد کرد، آزار و اذیت شما را علنی خواهد کرد و شما را مسوول خواهد دانست."

دولت ایران اتهام نقض حقوق بشر از جمله در مواجهه با اعتراضات به نتیجه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری را رد می کند و می گوید آمریکا این اتهام را با اهداف سیاسی مطرح می کند.

کنگره از کاخ سفید خواسته است که برای مقام های ایران که "ناقض جدی حقوق بشر" تشخیص داده می دهد ویزا صادر نکند و در صورت امکان، به مسدود کردن دارایی های آنها مبادرت ورزد.

کنگره در مصوبه تحریم ایران همچنین خواهان افزایش بودجه وزارت امور خارجه آمریکا برای اطلاع رسانی بیشتر درباره وضعیت حقوق بشر در ایران و به ویژه درباره وقایع پس از انتخابات خرداد ۸۸ شده است.

کریم امشب حال نداره


مسعود بهنود

روزگاری شاه سابق ایران به یکی از رجل قدیمی و خوشنام پیام فرستاده بود که مصدق مگر چه کرد برای شما که بعد از بیست و چند سال هنوز می شنوم در گفتگوهای خصوصی از او جانبداری می کنید. آن پیردیر جواب داده بود به اعلیحضرت بفرمائید ما عاشق دماغ عقابی دکتر مصدق که نبودیم، کارهائی می کرد که خوشایند ایرانیان بود، حالا شما همان کارها را بکنید حتما نظر مردم برمی گردد.

این حکایت بدان آوردم که فارغ از ماجراهای انتخابات و خش و خاشاک و جنبشی که از این ماجرا زائیده شد، نکته ای را بازگفته باشم.

واقعیت این است که مدافعان آزادی و اصلاحات آرام و بدون خشونت – هر تعداد که هستند، اگر به قول کیهان و رسالت تمام شده اند و به صفر رسیده اند، یا چنان که جوان می نویسد همه با هم اختلاف دارند و حتی زن هایشان را هم طلاق داده اند، یا همان طور که عقلا می دانند اکثریتی هستند که به هیچ تدبیر قانونی نمی توان انکارشان کرد – نه عاشق چشم و ابروی نه چندان مشکی آقا سید محمد هستند و نه شیفته تابلوهای نقاشی مهندس، نه مجذوب لهجه لری آقای کروبی و حتی نه دلبسته چارقدهای ترکمن خوش نقش خانم رهنورد، بلکه از آن ها سخنانی به گوش خود شنیده اند و صداقت ها دریافته اند که با این همه سختی و این همه مانع و فریب و آزار، باورشان دارند.

خطای با مزه ای بود که آقای احمدی نژاد کرد و چندان که آمار و نظرسنجی ها را دید گمان کرد هر چه هست در آن شال سبز است پس - همگان به یادشان هست - که شال سبزی به گردن انداخت و در منظر مردم ظاهر شد. یادشان رفته بود که اگر به شال بود که ستاد تبلیغاتی اش قبلا خال بالا زده بود و وسط مبارزات انتخاباتی رنگ خود را که به قید قرعه برگزیده شده بود تغییر داد و پرچم ایران را برگزید، یعنی رفت تا اند و اعلام داشت اگر تو سبزی و کروبی سفید، من هم سبز دارم هم قرمز و هم سفید. اما افاقه نکرد. چنان که همین هفته گذشته هم رفت تا کوروش و شهادت به پیامبری وی، برای اطمینان چفیه ای به گردن کوروش باسمه ای انداخت که هم ملی گرا ها را راضی کرده باشد هم مذهبی ها را و لابد هم ملی مذهبی ها را، اما دریغ از راه دور و رنج بسیار. او که گفته بود امام زمانی ام و رجائی ثانی یک باره شد کوروش زمانه، اما نشد. یعنی شد اما فقط به قول آقای افروغ معلوم شد نه به امام زمان چنان وابستگی هست نه به کوروش چنین دلبستگی.

پس سخن کوتاه. چیست آن راز که یکی - به قول دسته چاقوکش های ولی آباد - بیست سال می خوابد در آب نمک، یعنی بعد از ترک دولت دیگر در فعالیت های سیاسی حضور فعال ندارد و در امور فرهنگی می ماند، عضو شوراهای بلندپایه است، فرهنگستانی راه می رود، نقاشی می کند و به شغل حرفه ای خود معماری مشغول می شود، اما وقتی بیرون آمد به سه چهار ماه فعالیت انتخاباتی یک باره محبوب نسلی می شود که در دوران دولت وی به دنیا نیامده بودند. فعالیتی که از همان اول مقارن با محدودیت و دشنام بوده و از لحظه ای هم که رای مردم به صندوق ها ریخته شد با کشتار و خشونت و برقراری نوعی حکومت نظامی روبرو شده. آن هم زمانی که ماشین متصل به بیت المال نامنتناهی دلارهای نفتی و سرمایه های نسل های آینده، میلیاردها خرج پرونده سازی علیه او، دستگیری و بازجوئی هواداران، بدگوئی و شنود، خیال پردازی و پرونده سازی می کند. راستی چیست راز این که به قول بنیان گذار جمهوری اسلامی "بچه های ما ناپالم را رها نمی کنند بروند سیزده به در".

قصدم این است که در این مقال یک از صد راز را یادآور شوم برای کسانی که خود خوب می دانند. اصلاح طلبان و هواداران موسوی در انتخابات اخیر، در دو سال گذشته که می دانیم چه بر آن ها گذشته است یک گوشه را مخصوص خود نگاه داشته اند و به حریف واگذار نکرده اند. آن ها به مردم دروغ نگفته اند و این را مردم باور دارند. حتی وقتی در سخت ترین شکنجه ها و شرایط مجبور به گفتن ناراست شدند همین قدر که پا بیرون گذاشتند، حتی اگر نه صریح و روشن با نگاهشان با رفتنشان به دیدار دیگر زندانیان، گفتند آن چه را باید گفت. حفظ این جایگاه، گاهی به دشواری عبور دادن قایقی شکسته در دریای هایل بود، اما عبور دادند اهل اصلاح و نرمش، از دشمن قدرت گرفته ناسزا شنیدند و از دوست رنجیده هم بد دیدند اما دروغ نگفتند. در حالی که حریفشان – که به ظاهر خود را پیروزمند می بیند و هر روز بخشی از قانون را زیر پا می گذارند و دیگر می توان گفت از ناچاری شانی برای قوای کشور باقی نگذاشته، از استیصال، مدام دروغ گفته اند، مدام از این شاخه به آن شاخه پریده اند. و با هر حرکت که به قصد خرید محبوبیت بوده بیشتر از مردم دور شده اند. بیشتر فرو رفته اند. کشتی مجلل و مجهزی را که اتاق ناخدائی اش را مصادره کرده اند به صخره می کویند اما دریغ از ایجاد یک ذره اطمینان در سرنشینان. چرا چون اکثری مخالف یا موافق، درگیر سیاست یا گریزان از آن، دریافته اند که اینان راست نمی گویند.

در یک ماه دیدید ناگهان ماشین دولت ملی گرا شد، همایش ایرانیان مقیم خارج از کشور با ایجاد یک نهاد تازه جدا از وزارت خارجه به کار افتاد، رییس سخن های تازه گفت درباره کوروش و جشنی محقر اما پرمعناتر از جشن های شاهنشاهی برای رونمائی منشور کوروش برپا داشت، همه این کارها را کرد تا محافظه کاران و اصولگرایان علیه وی بنویسند و از این طریق مخالفان نرم شوند و آغوش بگشایند، تا جائی که حتی دکتر فیروزآبادی را به فغان آورد و بعد که رحیم مشائی علیه بالاترین مقام نظامی کشور هم سخن های درشت گفت و شکایت به محکمه برد، باید مردم باور می کردند که حساب دولت از سپاه جداست. باید در تاکسی ها می گفتند مگر ندیدی که رییس دفتر رییس چطور در دهان کسی کوفت که از وی بالاتر در مقامات نظامی نیست. باید مردم از این گفتگو به این نتیجه می رسیدند که بین دولت و سپاه اختلاف است [و لابد اختلاف هم بر سر این است که دولت با سرکوب معترضان مخالف است و این سپاهی های سنگدل قبول نمی کنند] باید مردم به یاد می آوردند که در دوران اصلاحات یک روزنامه نگار فرمانده سابق سپاه را "جوان سیه چرده جنوبی" نوشت و مرتضوی برایش چهار ماه حبس معین کرد، حالا نگاه کنید قدرت را. نظامی ها جرات چپ نگاه کردن به دکتر را ندارند. دکتر فیروزآبادی که رحیم مشائی جسور چنین به باد حمله اش گرفت و وی را نادان خواند همان است که یک خودی در یک سایت خودی خبر کوتاهی نوشت که قرارست بازنشسته شود و روزها گوشه انفرادی نشست تا بفهمد و با دم شیر بازی نکند، همان که می گفتند این دولت روی سبیلش بر سر کار آمده است.

اما دریغا از باور، راننده تاکسی مسیر نظام آباد گفت بابا ما خودمان گنجشک را رنگ می کنیم جای فولکس واگن می فروشیم، اینا را بگو آخر عمری می خواهند ما را رنگ کنند.

پس نکته دیگر از انبان ذخیره های ماجراساز بیرون کشیده شد "مجلس دیگر راس امور نیست"، باز فغان از این و آن برخاست که قانون اساسی چه می شود، گفته امام چه می شود اما جناب حسینیان – که باشید تا وی نیز بزودی خرقه از سر به در آورد که در او این غیرت هست – با تن بیمار و گرفتار تخت شفاخانه خود را به مجلس کشاند تا از خروش نمایندگان در آستانه سفر بهجت اثر سازمان ملل جلوگیری کند. باهنر آمد دهان باز کند روزنامه جوانفکر – که او نیز باشد تا صبح دولتش بدمد – ناگهان فغان برداشت وطن دوستی کجا رفته در این موقعیت خطیر دکتر راهی سفری چنین دور و چنین سخن گفتن از توان مجلس برای "رای عدم اعتماد" زهی وقت ناشناسی و زهی نامسلمانی.

باز مردم گفتند همه این ها سوخت هواپیمای اختصاصی بود که لشکری را برد و مقصود هم نمایش اختلاف نظر رییس با رهبر و سپاه بود، تا آمریکائی ها رییس را بپذیرند و در عقب کاخ سفید را باز بگذارند و قید تحریم از گردن دولت باز شود.

رییس جمهور رفت در نیویورک و روزها و روزها گذشت نه سخن درشت گفت و نه علیه صهیونیزم، نه علیه آمریکائی ها و جنگ، در مصاحبه ها هم چهره ای دیپلوماتیک نشان داد و حتی صدایش را پائین آورد تا در برابر خبرنگار و دوربین تلویزیون سی بی اس برای خانم کلینتون پیام بفرستد که "برای خودت می گویم این حرف ها بدست. خیرت را می خواهم". اما در تهران در ادارات گفتند نگا کن امسال رییس چقدر مودب شده، ممکن است در دیدار کاخ سفید کراوات هم بزند.

چنین بود که سفر نیویورک به پایان نزدیک شد و موقع سخنرانی آخر. نمی شد که با دست خالی به تهران برگشت در حالی که همه تجهیز شده اند برای انتقاد، پس آقای احمدی نژاد بمب کاغذی را از جیب به در آورد و سخن از دست داشتن برخی از عوامل دولت در فاجعه یازده سپتامبر گفت و شبش هم رییس جمهور دموکرات آمریکا که دیگر تحملش به پایان رسیده بود در مصاحبه با تلویزیون فارسی بی بی سی پاسخ ها داد. و همان شد که کیهان می خواست.

حالا دیگر نه مردم بلکه کارشناسان می گفتند خرج دستگاه تبلیغاتی فراهم آمده، سفر با یک جمله موفقیت آمیز شد. کیهان که وعده داده بود بعد از بازگشت رییس جمهور هم ماجرای کوروش را روشن کند هم تکلیف کوروش زمانه را، تبریک ورود گفت. علی مطهری و احمد توکلی و الیاس نادران و با هنر که می گفتند همقسم شده اند بزودی تکلیف قوه مقننه و مجریه را روشن کنند همگی زبان به تحسین گشودند. لبخند را بر لب رییس جمهور و رییس دفتر می شد دید.

راننده تاکسی خط انقلاب به امام حسین گفت بابا شما چقدر ساده ای. قرار بود ملاقاتی بشود نشد. آن روی صفحه را گذاشتند.

و وای به روزی که این ملت دریابد که راهش را به زور سد کرده اند، راه حلقومش را بسته اند، باور کند که ساده لوح و ابلهش گرفته اند، وای به آن هنگام که احساس کند سوارش شده اند، در این زمان است که هیچ نمی گوید فقط رو بر می گرداند. و این زمان است که طرف هر کار بکند – که بیچاره شاه آخرین کرد - به هر سو برود، جوابش لبخندی است که هزار معنی دارد است. خودش را بکشد که من قبل از صدارت ثروتمند بودم زمین ها داشتم که بذل کردم، راننده تاکسی لبخند می زند که خودروها مال اوست وارد کننده کمربند ایمنی است و ویدئوهای کره ای را هم او وارد می کند، تازه کیش را هم به یک شیخ عرب فروخته، و اگر کسی این را بفهمد می تواند حرف مردم را تکرار کند و بر پشت قاطر بپرد اما حکایت ادامه دارد هر چه کاپشن زیر بغل پاره فرسوده بپوشد تا ساده زیستی را یادآور شود، در مسجد روی گلیم بخسبد تا عکاسان عکس بگیرند همان عکاسان چشمک می زنند و به هم می گویند نابغه ساده زیست اضافه حقوق مگه نمی خوای.

این که در کتاب ها خوانده ایم ایرانیان چطور بود که این همه هجوم از غرنویان و سلجویان و مغولان و مقدونیان و اعراب و روس ها و عثمانی ها را نه به جنگ بلکه به سکوت خود هضم کردند و محو کردند، یکی از روش های عملی آن هضم و محو همین است. چنان می کنند که شاه با کریم کرد. تا دیگر نیازی به لطیفه نباشد راه که برود خود به خود حرم به قهقهه افتد.

گفتند کریم شیره ای پدرش مرده بود وقتی احضار شد به حرم مبارکه ناصرالدین شاه، به میرنقیب گفت پدرمرده ام حال خنداندن و خندیدن ندارم، نقیب گفت به قبله عالم نمی توان گفت. ناگزیر رفت. چنان که معمول بود شاه در وسط نشسته بود اهل حرم گوش تا گوش، کریم شیره ای نمی توانست لودگی کند، اشکش جاری بود همان طور در تخته روی حوض راه می رفت صدای قهقهه حرم تا ته باب همایون می رفت. متعجب مانده بود که گریه دارم و سیاه پوشم این جمع به جای شیون دارند از خنده می ترکند. تا رسید به جائی که خطر کرد و گفت مسلمانا بابام مرده، اما زن و مرد دلشان را گرفته بودند تا معلوم شد همان اول که کریم شیره ای وارد شد یک کاغذ بزرگ پشتش چسبانده اند که رویش نوشته اند کریم امشب حال نداره.

۱۳۸۹ مهر ۵, دوشنبه

واکنش احمدی نژاد به مصاحبه اوباما با بی‌بی‌سی فارسی

BBC
محمود احمدی نژاد

آقای احمدی نژاد می گوید معلوم نیست حملات ۱۱ سپتامبر کار چه کسانی بوده است

محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران اظهارات همتای آمریکایی خود در گفت و گوی اختصاصی با تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی را "ناشیانه" خواند و بار دیگر بر گفته های خود در مورد حادثه ۱۱ سپتامبر تأکید کرد.

به گزارش خبرگزاری رسمی ایران، آقای احمدی نژاد امروز شنبه ۳ مهر (۲۵ سپتامبر) بلافاصله پس از بازگشت از نیویورک، در فرودگاه مهرآباد تهران و در جمع خبرنگاران خطاب به دولتمردان آمریکایی گفت: "پدیده ۱۱ سپتامبر را ایجاد کردید و هر ملتی که در برابر شما بایستد و بخواهد استقلال خود را حفظ کند، بلافاصله او را به همراهی با تروریسم متهم می کنید".

این در حالی است که باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا دیروز در گفت و گو با بخش فارسی بی بی سی، طرح این اتهام علیه دولت آمریکا در سخنرانی آقای احمدی نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل را به شدت محکوم کرده بود.

او گفته بود: "این سخنان موهن و نفرت انگیز است. به ویژه به این دلیل که آقای احمدی نژاد اینجا در منهتن، تنها در فاصله ای کوتاه از جایی که حادثه اتفاق افتاد چنین حرف هایی می زند، جایی که خانواده ها عزیزانشان را از دست دادند، مردمی از تمام مذاهب و قومیت ها، که این را بزرگترین تراژدی نسلشان قلمداد می کنند. اینکه او چنین چیزی بگوید، قابل توجیه نیست و با واکنشی که ملت ایران در زمان حادثه نشان دادند، در تعارض است."


آقای احمدی نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل گفته بود که سه نظریه درباره چگونگی وقوع این حملات وجود دارد که بر اساس یکی از آنها، حملات "توسط بخش هایی از دولت آمریکا و برای ایجاد تغییر در روند نزول اقتصاد آمریکا و سیطره او بر خاورمیانه و همچنین نجات رژیم صهیونیستی" انجام شده است و "اکثریت مردم آمریکا و ملت ها و سیاستمداران بر این باورند."

او امروز هم در تهران گفته است: "این حرف ما حرف جدیدی نبود، ولی وقتی از موضع ملت ایران مطرح شد، عکس العمل های فراوانی داشت، رسانه ها و شخصیت ها حساس شدند و البته به نظر من دولت آمریکا عکس العمل ناشیانه ای نشان داد. اگر واقعا ریگی به کفش آنها نیست، باید [بررسی مجدد حادثه را] بپذیرند".

او گفت دولتمردان آمریکا نباید از دیگران انتظار داشته باشند که همه ادعاهای آنها را بپذیرند.

آقای احمدی نژاد با اشاره به نامه ای که پیش تر در مورد حملات ۱۱ سپتامبر به دبیرکل سازمان ملل نوشته بود گفت: "این حق قانونی ما بود که بخواهیم یک گروه حقیقت یاب تشکیل شود و بررسی کند که واقعا چه کسانی این کار را کردند."

او ظاهرا در اشاره به اظهارات دیروز آقای اوباما گفت: "در کار همه دخالت می کنند، بعد هم وقتی کسی یک سئوال مطرح می کند، بلافاصله توهین می کنند و می خواهند موجودیت آن کشور را زیر سئوال ببرند".

آقای احمدی نژاد افزود: "به آنها نصیحت می کنم که دوران حرف زدن از موضع ابرقدرتی و قلدری با دنیا به پایان رسیده است".

رئیس جمهوری آمریکا در مصاحبه دیروز خود با بی بی سی فارسی در چند مورد به تندی از رفتار و سخنان آقای احمدی نژاد انتقاد کرده و از جمله گفته بود: "اینکه احمدی نژاد به کشور دیگری بیاید و تلویحا بگوید که دلخراش ترین تراژدی ای که تا به حال در اینجا اتفاق افتاده، یعنی حمله ای که ۳۰۰۰ نفر در آن کشته شدند، به شکلی کار دولت این کشور بوده است، نه تنها با عقل سلیم جور در نمی آید، بلکه با معیارهای عرفی جهانی هم که مختص به یک کشور خاص نمی شود و در تمام دنیا مشترک است، سازگار نیست."

باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا در گفت و گوی اختصاصی با تلویزیون بی بی سی فارسی سخنان همتای ایرانی خود در مورد حملات ۱۱ سپتامبر را به شدت محکوم کرد.

BBC

آقای اوباما روز جمعه ۲ مهر (۲۴ سپتامبر) به بی بی سی فارسی گفت که اظهارات محمود احمدی نژاد "موهن"، "سرشار از نفرت" و "غیر قابل توجیه" بوده است.

رئیس جمهوری آمریکا به بهمن کلباسی، خبرنگار تلویزیون فارسی بی بی سی در نیویورک گفت: "به ویژه به این دلیل که او (آقای احمدی نژاد) چنین اظهاری کند، آنهم اینجا در منهتن، تنها در فاصله ای کوتاه از جایی که حادثه اتفاق افتاد، جایی که خانواده ها عزیزانشان را از دست دادند، مردمی از تمام مذاهب و قومیت ها، که این را بزرگترین تراژدی نسلشان قلمداد می کنند، اینکه او چنین چیزی بگوید، قابل توجیه نیست و با واکنشی که ملت ایران در زمان حادثه نشان دادند، در تعارض است."

آقای اوباما یادآور شد: "آن زمان عده ای [در ایران] شمع به دست شب زنده داری کردند، احساسات انساندوستی که در ایران ابراز شد شدت اختلاف بین عملکرد رهبری و رژیم ایران از یک سو و اکثریت مردم ایران را از سوی دیگر نشان می دهد. اکثریتی که نسبت به این مسایل با احترام و تعقل فکر می کنند."

آقای احمدی نژاد روز پنجشنبه در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، از احتمال دست داشتن بخش هایی از دولت آمریکا در حادثه ۱۱ سپتامبر سخن گفته بود.

او گفته بود که سه نظریه درباره چگونگی وقوع این حملات وجود دارد که بر اساس یکی از آنها، حملات "توسط بخش هایی از دولت آمریکا و برای ایجاد تغییر در روند نزول اقتصاد آمریکا و سیطره او بر خاورمیانه و همچنین نجات رژیم صهیونیستی" انجام شده است و "اکثریت مردم آمریکا و ملت ها و سیاستمداران بر این باورند."

دیپلمات های آمریکا و شمار دیگری از دیپلمات های کشورهای غربی به نشانه اعتراض به این اتهام، سالن محل سخنرانی را ترک کرده بودند.

تحریم ها و برنامه هسته ای ایران

خبرنگار تلویزیون فارسی بی بی سی در نیویورک، از آقای اوباما پرسید: "در اولین پیام ویدیویی خودتان که در ماه مارس سال ۲۰۰۹ به مناسبت سال نوی ایرانی منتشر کردید، دولت و مردم ایران را خطاب قرار دادید و گفتید که به دیپلماسی متعهد هستید، همچنین گفتید که گفتگو در مورد همه مسائل موجود، تنها زمانی امکان موفقیت دارد که هیچ تهدیدی در کار نباشد. گفتید که با تهدید کارها جلو نمی رود. با وجود این، دولت شما در بیشترین بخش امسال، نه تنها ایران را به تحریم تهدید می کرد، بلکه نهایتا تحریم هایی را اعمال کرد که به گفته دولت شما فلج کننده است. برای کسانی که این رفتار را دور شدن از وعده "تهدید نکردن و توسل به دیپلماسی صرف" قلمداد می کنند، چه پاسخی دارید؟"

ایران نتوانسته جامعه بین المللی را متقاعد کند که برنامه هسته ای اش صلح آمیز است. این تنها قضاوت من نیست، این قضاوت کشورهای جهان است، از جمله کشورهایی مانند روسیه و چین که معمولا در وضع تحریم علیه بقیه کشورها با احتیاط زیاد عمل می‌کنند.

باراک اوباما

آقای اوباما در پاسخ گفت: "به اعتقاد من باید به آنچه امسال انجام داده ایم نگاه کنیم. در آنچه اتفاق افتاده تناقضی نیست. آنچه که من همواره گفته ام این است که ما می خواهیم با سخاوت و دوستی با دولت و مردم ایران گفتگو کنیم. چرا که معتقدیم دشمنی ایران و آمریکا امری اجتناب ناپذیر نیست. بخشی از تاریخ روابط ما هست که تلخ است، اما می توان با تکیه بر تفاهم دوجانبه و احترام دو طرفه از آن عبور کرد. ما مایلیم که مردم ایران در نهایت موفق باشند."

رئیس جمهوری آمریکا افزود: "اما دولت ایران این کشور را در مسیری قرار داده که باعث شده تمام دنیا آن را محکوم کنند. به اعتقاد من بسیار مهم است که درک کنیم تحریم هایی که امسال وضع شد، به این دلیل بود که در بین امضاءکنندگان پیمان منع گسترش تسلیحات هسته ای، ایران تنها کشوری است که نتوانسته جامعه بین المللی را متقاعد کند که برنامه هسته ای اش صلح آمیز است. این تنها قضاوت من نیست، این قضاوت کشورهای جهان است، از جمله کشورهایی مانند روسیه و چین که معمولا در وضع تحریم علیه بقیه کشورها با احتیاط زیاد عمل می‌کنند. اما آنها هم دائما رفتاری از دولت ایران دیده اند که نشان می دهد برنامه هسته ایران از قوانین بین المللی متابعت نمی کند. و این خطر بالقوه ای برای منطقه است."

آقای اوباما گفت: "این انتخابی است که رژیم ایران کرده. آنها می توانند انتخاب دیگری کنند و ما از اینکه انتخاب دیگری کنند، یعنی مسئولانه رفتار کنند، استقبال می کنیم. در این صورت، آنها خواهند توانست حقوقشان برای برنامه صلح آمیز هسته ای را تحت معاهده منع گسترش سلاحهای هسته ای حفظ کنند."

او گفت که چنین تصمیمی از سوی مسئولان ایرانی می تواند به لغو تحریم ها منجر شود و امکان بازگشت ایران به جامعه بین المللی را فراهم کند که منافعی سرشار برای مردم ایران خواهد داشت.

آقای اوباما با اشاره به اینکه نشانه اتخاذ چنین تصمیمی را در رفتار حاکمان ایران نمی بیند افزود: "این طور نیست که ما خواسته باشیم ایرانی ها را مجازات کنیم. بلکه به نظر من، مسئله در نهایت این است که حکومت ایران با بیشتر منزوی کردن این کشور، به منافع مردم خود خیانت می کند".

خبرنگار بی بی سی از رئیس جمهوری آمریکا پرسید که با توجه به تحریم های سی ساله علیه ایران، چه چیزی باعث شده که دولت آمریکا گمان کند این بار تحریم ها اثری متفاوت بر رفتار حکومت ایران خواهد داشت.

آقای اوباما گفت: "تضمینی وجود ندارد. این رژیم نشان داده که در برابر رعایت هنجارهای اولیه بین المللی خیلی مقاومت می کند، همین طور در برابر تمایل به شرکت در مذاکرات جدی درباره یک برنامه اتمی که در منطقه و جهان، ترس و بی اعتمادی زیادی ایجاد کرده است. اما به اعتقاد ما تحریم ها هزینه ها را برای دولت ایران بالا می برد. هدف بیشتر این تحریم ها رژیم ایران است. رژیمی نظامی که امیدوارم مسئولان آن به مرور زمان با خود بیندیشد و به این نتیجه برسد که این مسیر بهترین مسیر برای مردم نیست. این بهترین مسیر برای ایران نیست. کشوری که ریشه در تمدنی باورنکردنی دارد. کشوری که میزان سواد آموختگی در آن از خیلی کشورهای دنیا بالاتر است. ایران اگر درهای خود را به تبادل و تجارت با بقیه کشورهای باز کند، قابلیت نهفته فوق العاده ای برای نایل شدن به موفقت اقتصادی دارد. اما، برای اینکه چنین بکند، به اعتقاد من رژیم ایران باید مسیر متفاوتی از آنچه اخیرا پیش گرفته، انتخاب کند."

عوارض تحریم ها

خبرنگار بی بی سی از آقای اوباما پرسید: "از افزایش هزینه ها حرف می زنید، اما خیلی ها استدلال می کنند که این تحریم ها به مردم معمولی ایران لطمه می زند. هر روز گزارش هایی می رسد از بازرگانان خردی که عمدتاً به دلیل اینکه بانک ها به آنها خدمت نمی دهند، قادر به وارد کردن کالا نیستند، از وسایل یدکی گرفته تا دارو. قیمت مواد غذایی رو به افزایش است چرا که در مسیرهای حمل و نقل، دیگر کسی آنها را بیمه نمی کند. تحریم های قدیمی هم هست. مانند نفروختن هواپیما به ایران. تا کنون خیلی ها بر اثر سقوط هواپیما در ایران کشته شده اند. آیا نگران نیستید که همه این وقایع، نتیجه منفی به دنبال داشته باشد؟ شاید مردم ایران به آمریکا نگاه می کنند و از خود می پرسند چرا ما باید مجازات شویم؟"

این بهترین مسیر برای ایران نیست. کشوری که ریشه در تمدنی باورنکردنی دارد. کشوری که میزان سواد آموختگی در آن از خیلی کشورهای دنیا بالاتر است. ایران اگر درهای خود را به تبادل و تجارت با بقیه کشورهای باز کند، قابلیت نهفته فوق العاده ای برای نایل شدن به موفقت اقتصادی دارد. اما، برای اینکه چنین بکند، به اعتقاد من رژیم ایران باید مسیر متفاوتی از آنچه اخیرا پیش گرفته، انتخاب کند.

باراک اوباما

رئیس جمهوری آمریکا پاسخ داد: "معلوم است که نگران مردم ایران هستم. آنها می خواهند زندگی شان را بکنند. کشورشان قابلیت های زیادی دارد. سوال این است که آیا حکومت ایران می تواند رویکردی متفاوت اتخاذ کند که به جای آسیب رساندن به مردم ایران، به سود آنها باشد؟ در حال حاضر، حکومت ایران چنین رویکردی در پیش نگرفته است. اکنون آنچه دولت ایران گفته، این است که ایستادن در برابر جامعه بین المللی و ادامه دادن یک برنامه پنهان هسته ای، برایش مهم تر از رفاه مردم است."

آقای اوباما گفت: "من در آغاز دوران ریاست جمهوری ام، با تحمل مقداری هزینه سیاسی بر سر کار آمدم. چون واضح است مردم آمریکا، از داشتن هر گونه رابطه با کشوری که رئیس جمهوری اش چنین حرف های مشمئز کننده ای می زند، پرهیز دارند. اما اعتقاد من این بود که برای خروج از وضعیتی که از سال ۱۹۷۹ برقرار بوده باید راهی پیدا کرد."

اما او افزود که از نظر او حکومت ایران مایل نیست رفتار خود را تغییر دهد: "بنابراین وقتی مردم ایران از خود می پرسند که چرا نمی توانیم قطعه یدکی بخریم یا چرا قیمت مواد غذایی رو به افزایش است، یا اینکه تهیه مواد اساسی دشوار شده، باید نگاهشان به مدیریت کشورشان باشد. هم از نظر مدیریت اقتصادی، هم از این نظر که تعیین کنند چه چیزی در اولویت است. اینکه به یک برنامه هسته ای پنهان ادامه بدهند، یا اینکه مردم رفاه داشته باشند. به اعتقاد من مسیری که حکومت ایران پیش گرفته، بسیار اشتباه است. اما هنوز می توانند مسیرشان را تصحیح کنند."

خبرنگار بی بی سی از آقای اوباما پرسید که اگر تحریم ها اثر نکند، گزینه های دیگر آمریکا چیست؟

او گفت: "فکر می کنم گزینه های زیادی وجود دارد اما از این گزینه ها در مشورت با جامعه بین المللی استفاده خواهد شد. ما واقعا ترجیح می دهیم که مشکلات از راه دیپلماتیک حل و فصل شود. فکر می کنم، این به نفع ایران و همچنین به نفع جامعه بین المللی است. به نظر من حل مشکلات از این طریق همچنان امکانپذیر است، اما این مستلزم تغییر در ذهنیت و رویکرد حکومت ایران خواهد بود."

احتمال جنگ

از آقای اوباما سئوال شد: "بسیاری از ایرانی ها که ناظر تحقق این سناریو هستند، شباهتی می بینند با روندی که به جنگ عراق انجامید. یعنی صدور قطعنامه های پی در پی سازمان ملل متحد، تحریم های اقتصادی سخت تر و سرانجام حرف های گاه و بیگاه درباره جنگ و حملۀ نظامی. شما به آنهایی که نگرانند روزی با حمله آمریکا یا اسرائیل به ایران از خواب بیدار شوند چه می گویید؟"

او پاسخ داد: "آنچه مردم باید به خاطر بسپارند این است که من جنگ را دست کم نمی گیرم. من مخالف جنگ با عراق بودم. من علاقمند به حل و فصل دیپلماتیک مسائل هستم. ما خیلی روشن و واضح گفته ایم که دولت جمهوری اسلامی ایران و ملت ایران حق بهره مندی از برنامه صلح آمیز هسته ای و انرژی صلح آمیز هسته ای را دارند. این حقی است که همه اعضای پیمان منع جامع گسترش تسلیحات هسته ای دارند."

آقای اوباما افزود: "حکومت ایران، خود گفته که علاقه ای به سلاح های هسته ای ندارد. این موضع رسمی آنهاست. خوب، اگر اینطور است باید ساز و کاری باشد که آنها بتوانند به جامعه بین المللی، از جمله آژانس بین المللی انرژی اتمی، نشان بدهند که برنامه هسته ای شان واقعا همینطور است که می گویند. اگر دولت ایران این گام های سازنده را بردارد و به طور جدی مذاکره کنند، در آن صورت نه تنها تهدید جنگ برطرف خواهد شد، بلکه تحریم های فعلی هم برداشته خواهد شد."

آقای اوباما گفت: "بار دیگر تکرار می کنم که آمریکا یکجانبه عمل نمی کند. شاید تصمیم آمریکا در رفتن به جنگ به عراق با مخالفت های زیادی روبرو بود، اما در مورد ایران و تحریم این کشور وضعیت در شورای امنیت به این صورت بوده که حتی کشورهایی که معاملات تجاری قابل توجهی با ایران داشتند تصمیم گرفتند با این کشور معامله نکنند، با وجود اینکه ایران یک تولید کنندۀ عمدۀ نفت است."

او افزود: "ببینید، کشورهایی مثل ژاپن، کره جنوبی، چین و روسیه که همگی با ایران معاملات تجاری دارند تصمیم گرفتند با وجود هزینه سنگینی که تحریم ها علیه ایران برای آنها دارد، از آنها تبعیت کنند. دلیل این تصمیم آنها این نیست که ما به آنها فشار می آوریم، بلکه به این علت است که آنها هم می دانند در صورتی که ایران در پی دستیابی به سلاح های هسته ای باشد، خطر بی ثباتی و مسابقه تسلیحاتی بالقوه در منطقه وجود خواهد داشت و این مساله می تواند برای همه خطرناک باشد."

اینکه احمدی نژاد به کشور دیگری بیاید و تلحویا بگوید که دلخراش ترین تراژدی ای که تا به حال در اینجا اتفاق افتاده، یعنی حمله ای که ۳۰۰۰ نفر در آن کشته شدند، به شکلی کار دولت این کشور بوده است، نه تنها با عقل سلیم جور در می آید، بلکه با معیارهای عرفی جهانی هم که مختص به یک کشور خاص نمی شود و در تمام دنیا مشترک است، سازگار نیست.

باراک اوباما

از آقای اوباما سئوال شد که اگر در میانه فرایند دیپلماسی، اسرائیل بخواهد به ایران حمله کند، آیا آمریکا جلوی این کشور را خواهد گرفت؟

او پاسخ داد: "من وارد مسایل فرضی نمی شوم. به اعتقاد من این قابل درک است که وقتی رییس جمهوری کشوری بزرگ، در نزدیکی اسرائیل می گوید باید آنها از صفحه زمین محو شوند، اسرائیل بسیار نگران شود. این نمونه دیگری است از حرکتی که به نفع مردم ایران نیست. به نفع مردم ایران نیست که رئیس جمهوری داشته باشند که حرف های خشم آور و توهین آمیزی مانند این بزند. این حرف ها چهره ایران را در جامعه بین المللی بهتر نمی کند. برای این مشکل یک راه حل ساده وجود دارد. اینکه دولت ایران در جامعه بین المللی مسئولانه عمل کند. نه تنها مطابق با اصول ابتدایی رفتاری و هنجارهای دیپلماتیک، بلکه طبق اصول اولیه بشری و عرفی."

آقای اوباما اضافه کرد: "باز می گویم، اینکه احمدی نژاد به کشور دیگری بیاید و تلویحا بگوید که دلخراش ترین تراژدی ای که تا به حال در اینجا اتفاق افتاده، یعنی حمله ای که ۳۰۰۰ نفر در آن کشته شدند، به شکلی کار دولت این کشور بوده است، نه تنها با عقل سلیم جور در نمی آید، بلکه با معیارهای عرفی جهانی هم که مختص به یک کشور خاص نمی شود و در تمام دنیا مشترک است، سازگار نیست."

جنبش اعتراضی ایران و حقوق بشر

خبرنگار بی بی سی نوع برخورد حکومت ایران با جنبش اعتراضی موسوم به "جنبش سبز" را به رئیس جمهوری آمریکا یادآوری کرد که پس از انتخابات جنجالی سال گذشته ریاست جمهوری در این کشور آغاز شده بود و از او پرسید که در پاسخ به حامیان این جنبش که در خیابان های ایران شعار می دادند "اوباما، اوباما، یا با آنها یا با ما" چه می گوید؟

رئیس جمهوری آمریکا جواب داد: "من این هفته در مجمع عمومی سازمان ملل متحد سخنرانی کردم و در آنجا گفتم که نه تنها برای دولت من، بلکه فکر می کنم برای همه آمریکا این چیزها ارزش دارد: حقوق بشر، آزادی های اساسی، آزادی بیان، آزادی مطبوعات، آزادی تجمعات، آزادی انتخاب حکومت و رهایی از هراس و سؤ رفتار حکومت. این ارزش ها، محور سیاست خارجی ماست. این در مورد همه جهان صدق می کند و مسلماً شامل ایران هم می شود."

آقای اوباما افزود: "فکر می کنم که همه ما تحت تاثیر شجاعت و امیدی قرار گرفتیم که مردم ایران پس از انتخابات در ایران از خود نشان دادند، می دانید ما علاقه ای نداریم که در امور مردمی که خود حکومتشان را انتخاب می کنند دخالت کنیم، اما وقتی ببینیم که حکومت ها مردم خودشان را سرکوب و با آنها بدرفتاری می کنند، صریحا اعتراض می کنیم."

رئیس جمهوری آمریکا این موضوع را نمونه ای دیگر دانست از مواردی که حکومت ایران در آن مشروعیت خود را از دست داد و گفت: "اگر انتخاباتی برگزار شده بود که قوانین و مقررات اولیه در آن رعایت و دولت فعلی برنده آن می شد، شاید از نظر من نتیجه ایده آلی نمی بود، ولی به آن احترام می گذاشتیم. اما وقتی در عوض می بینیم که مردم زندانی می شوند، کتک می خورند ، به آنها تیراندازی می شود، اذیت و آزار می بینند و مخالفان به زندان می افتند، آن وقت به نظر من، هنجارهایی که باید در سراسر دنیا رعایت شود نقض می شود. پس جواب شما این است که ما در کنار کسانی که می خواهند حرفشان شنیده شود می ایستیم، کنار کسانی که در یک دموکراسی که شأن انسانی شان را به رسمیت می شناسد مشارکت کنند."

افغانستان

خبرنگار بی بی سی از آقای اوباما در مورد پیام های متناقضی که در مورد مسئله افغانستان از درون دولت آمریکا به گوش می رسد سئوال کرد و پرسید: آیا تا زمانی که کار به انجام برسد آنجا می مانید؟

رئیس جمهوری آمریکا در پاسخ گفت: "تا زمانی که کار به انجام برسد آنجا خواهیم ماند. هدف این است که این توانایی را به افغان ها بدهیم که امنیت کشورشان را تامین کنند. بنابراین، ژوییه ۲۰۱۱ تاریخی است که در پی تقویت حضور نظامیان ما در افغانستان، نیروی امنیتی افغان با تکیه بر فضا و زمانی که برایش فراهم شده می تواند توسعه پیدا کند، خود را تقویت کند و پیشرفت طالبان را مهار کند. آن وقت است که به تدریج، کم کردن نیروهای نظامی آمریکا و نیروهای ائتلاف را در افغانستان آغاز خواهیم کرد."

اگر دولت ایران این گام های سازنده را بردارد و به طور جدی مذاکره کنند، در آن صورت نه تنها تهدید جنگ برطرف خواهد شد، بلکه تحریم های فعلی هم برداشته خواهد شد.

باراک اوباما

او این برنامه را مطابق خواست مردم افغانستان دانست و افزود: "افغان ها غرور ملی زیادی دارند. آنها از دولت مستقلی برخوردارند. ما به آنها کمک می کنیم. من در کوتاه مدت نیروهای آمریکا را در افغانستان افزایش دادم، چون -صادقانه بگویم- از وضع امنیت این کشور غفلت کرده بودیم و نیروهای طالبان توانسته بودند دوباره قدرت بگیرند و بر مناطق بزرگی از کشور تسلط یابند. اما حالا شاهدیم که نیروهای امنیتی افغانستان در حال آموزش دیدن هستند. می بینیم پلیس های افغان دارند آموزش می بینند. تلاش بسیار مؤثری در بخش غیر نظامی در جریان است تا زیر ساخت ها شکل بگیرد و باعث بهبود زندگی روزمره مردم افغانستان شود. به این ترتیب از ژوییه ۲۰۱۱، تعداد سربازان اضافی را که آنجا فرستاده ایم کم خواهیم کرد."

با این حال آقای اوباما اطمینان داد که نیروهای آمریکایی قصد ندارند ناگهان افغانستان را ترک کنند: "اتفاقی که دارد می افتد این است که تعداد نیروهای امنیتی که در حال آموزش دیدن هستند به تدریج زیادتر، و توانایی شان بیشتر می شود. با شروع خروج ما، آنها مسئولیت بیشتری در برقراری امنیت به دست می گیرند و به تدریج حضور نیروهای آمریکایی و نیروهای ائتلاف کم رنگ خواهد شد. این به عقیده من نه تنها به نفع ایالات متحده، که به نفع مردم افغانستان هم هست."

رئیس جمهوری آمریکا در مورد نقشی که ایران می تواند در افغانستان ایفا کند و پیشنهاد همکاری این کشور هم گفت: "فکر می کنم که ایران و همه کشورهای منطقه می توانند در افغانستان نقش سازنده ای ایفا کنند. افغانستان کشوری است که جنگ آن را ویران کرده است. اکثر افغان ها، مثل مردم بقیه دنیا، فقط می خواهند فرصتی برای امرار معاش داشته باشند و به خانوده هایشان برسند و برای فرزندانشان موقعیت تحصیل فراهم کنند. بنابراین فکر می کنم تمام منطقه از افغانستانی با ثبات و امن سود خواهد برد. ما مایلیم با ایران و همه کشورهای منطقه برای دستیابی به این هدف همکاری کنیم. گمان می کنم که دولت ایران چند بار رسماً گفته است که می خواهد در این زمینه ها همکاری کند. اما پشت پرده، شواهدی می بینیم که آنها در مواردی عملا به شورشی ها کمک کرده اند، به صورتی که در نهایت به سربازان ما آسیب زده است."

او با این حال گفت که کشورش برای دستیابی به ثبات در افغانستان، همچنان به دنبال راه های همکاری با همه کشورهای منطقه، از جمله ایران است.

آقای اوباما افزود: "فکر می کنم این هم نمونه دیگری از مواردی است که ایالات متحده و ایران بالقوه می توانند بر سر مسائل همکاری کنند. اما برای این منظور، حکومت ایران باید تصمیم بگیرد که فقط به دنبال حفظ قدرت بر پایه خصومت با ایالات متحده، یا بر پایه اظهارات زشت و زننده درباره جامعۀ بین المللی نباشد، بلکه بخواهد راه هایی سازنده برای بهبود وضع زندگی مردم عادی در ایران بیابد. اگر این تغییر جهت گیری اتفاق بیفتند، فکر می کنم فرصت یک پیشرفت عظیم برای ملتی بزرگ و تمدنی بزرگ موجود است. اما اگر این اتفاق نیفتد، ایران همچنان منزوی خواهد ماند و فکر می کنم همچنان اصطکاک و تنش خواهد آفرید، نه تنها با ایالات متحده، بلکه همچنین با جامعۀ جهانی."

صلح خاورمیانه

آنچه در موردش خوشبینم این است که پرزیدنت عباس کسی است که صادقانه به دنبال صلح و کشور مستقل فلسطینی است. فکر می کنم که تحولی هم در تفکر نخست وزیر نتانیاهو رخ داده و مایل باشد که فلسطینی امن و آرام در کنار اسرائیلی امن وجود داشته باشد که با همسایگانش در صلح باشد.

باراک اوباما

در مورد دشواری های پیش روی فرایند صلح در خاورمیانه، از آقای اوباما سئوال شد که چه چیزی باعث می شود که او تصور کند این بار با بارهای قبل متفاوت است؛ و اگر صلح تحقق یابد، این امر چه تأثیری در فضای سیاسی منطقه و از جمله ایران به جا خواهد گذاشت.

او گفت: "بگذارید بگویم که خیلی مطمئن نیستم که بتوانیم این کار را بکنیم. اما فکر می کنم که ضروری است و نکته ای که [در سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل] مطرح کردم این بود که برای چندین دهه دیده ایم که این مناقشه نه تنها سیاست منطقه را مصروف خود کرده، بلکه همچنین توان کودکان اسرائیلی برای احساس امنیت و توان کودکان فلسطینی برای رشد و پیشرفت را مختل کرده است و اگر ما نتوانیم واقعاً حرکت به سمت تشکیل کشور مستقل فلسطینی را که در کنار اسرائیل در صلح و امنیت زندگی کند آغاز کنیم، شاهد کشمکش و خونریزی بیشتری خواهیم بود و چشم انداز هرگونه راه حل مسالمت آمیز از بین خواهد رفت".

آقای اوباما با این حال گفت: "آنچه در موردش خوشبینم این است که پرزیدنت عباس کسی است که صادقانه به دنبال صلح و کشور مستقل فلسطینی است. فکر می کنم که تحولی هم در تفکر نخست وزیر نتانیاهو رخ داده و مایل باشد فلسطینی امن و آرام در کنار اسرائیلی امن وجود داشته باشد که با همسایگانش در صلح باشد."

رئیس جمهوری آمریکا تأکید کرد: "ما به عنوان جامعه بین المللی باید از این تلاش ها حمایت کنیم با این که می دانیم بسیار سخت است. شاید ممکن نباشد، اما باید امتحان کنیم و حالا وقت امتحان کردن است. فکر می کنم که اگر ما می توانستیم به هدف حل و فصل مسالمت آمیز کشمکش میان اسرائیلی ها و فلسطینی ها برسیم، این می توانست وضعیت منطقه را به شیوه ای بسیار مثبت عوض کند."

او در مورد رابطه ایران و مسئله فلسطین گفت: "فکر می کنم که آنچه اکثر مردم ایران می خواهند، این است که فلسطینی ها حق خود را برای داشتن کشوری مستقل داشته باشند. خوب، فقط یک راه برای دستیابی به این هست و آن از طریق صلح با اسرائیل است. با خشونت نمی توان به آن دست یافت. این نمونه دیگری از مواردی است که حکومت ایران باید انتخاب کند. می تواند حامی تلاش های صلح باشد که برای مردم فلسطین فواید ملموس دارد، یا درگیر جنگ لفظی شود که به فعالیت های تروریستی دامن می زند که این خود ادامه کشمکش و اختلاف ها را در بر خواهد داشت که شاید منافع سیاسی آنها را تأمین کند، اما مسلماً منافع یک خانواده فلسطینی در کرانه باختری را تامین نمی کند، خانواده ای که ترجیح می دهد کشور خودش را داشته باشد که در آن بتواند کسب و کاری آغاز کند یا فرزندانش را به مدرسه بفرستد. فکر می کنم، این نگرشی است که ما باید به یاد داشته باشیم."