یاد پدر و مادرم را زنده نگه می داریم
دوازدهمین سالگرد قتل داریوش و پروانه فروهر امروز در حالی سپری خواهد شد که پرستو فروهر به "روز" می گوید نیروهای امنیتی و انتظامی به او گفته اند از برگزاری هرگونه مراسمی جلوگیری خواهند کرد و روزنامه ها نیز از درج آگهی تسلیت منع شده اند.
به گفته پرستو فروهر ماموران امنیتی در تماس با فعالان سیاسی، آنها را نیز از حضور در هرگونه مراسم بزرگداشتی برای داریوش و پروانه فروهر منع کرده و گفته اند مسئولیت پیامد عدم توجهشان به تذکر دستگاه امنیتی با خود آنها خواهد بود.
در آذر ماه سال 77 داریوش و پروانه فروهر، رهبران حزب ملت ایران، در منزل مسکونی شان با ضربات چاقو به قتل رسیدند؛ پس از آن محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، ازاعضای کانون نویسندگان ایران ناپدید شدند و سپس پیکر بی جان آنها پیدا شد.
قتل روشنفکران و دگر اندیشان در پاییز 77 به قتل های زنجیره ای معروف شد و وزارت اطلاعات با صدور اطلاعیه ای
«وقوع قتلهای نفرتانگیز اخیر در تهران»را «نشان از فتنهای دامنگیر و تهدیدی برای امنیت ملی»دانست.در این بیانیه«معدودی از همکاران مسئولیت ناشناس، کجاندیش و خودسر این وزارت که بیشک آلت دست عوامل پنهان قرار گرفته و در جهت مطامع بیگانگان دست به این اعمال جنایتکارانه زدهاند»از جمله عاملان آن جنایت معرفی شدند.در این بیانیه همچنین آمده بود:"این اعمال جنایتکارانه نه تنها خیانت به سربازان گمنام امام زمان (عج) محسوب میشود، بلکه لطمه بزرگی به اعتبار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران وارد آوردهاست." اکنون 12 سال بعد از این قتل ها، تجلیل از قربانیان آنها در منازل شخصی شان نیز ممنوع شده است.
دوازده سال ممانعت
پرستو فروهر، فرزند داریوش و پروانه فروهر که ساکن آلمان است هرسال در سالگرد قتل والدین اش به ایران سفر میکند تا مراسم بزرگداشت آنها را برگزار کند. گذرنامه او امسالهم هنگام ورود به ایران و در فرودگاه توقیف شده و به او گفته اند حق برگزاری هیچ گونه مراسمی را ندارد.
خانم فروهر به "روز" می گوید: نیروهای امنیتی و انتظامی مرا احضار و به من ابلاغ کرده اند که از برگزاری مراسم جلوگیری خواهند کرد. روزنامه ها هم از درج هرگونه آگهی تسلیت و بردن نام پدر و مادرم، حتی به شکل آگهی که با گرفتن پول انجام می شود، منع شده اند.
فرزند داریوش و پروانه فروهر با اشاره به اینکه "امسال ممنوعیت ها بسیار گسترده تر شده" می گوید: حتی با فعالان سیاسی و مطبوعاتی تماس هایی گرفته و آنها را از برگزاری هرگونه مراسمی یا حضور در مراسم بزرگداشت منع کرده و گفته اند که پیامدهای سنگینی برایشان خواهد داشت؛ همه اینها نشانگر فشار برای عدم برگزاری مراسم امسال است.
وی می افزاید: امروز اول آذر و دوازدهیمن سالگرد قتل پدر و مادرم را در حالی سپری میکنیم که من همراه با چند نفر انگشت شمار از اقوام نزدیک، یعنی خاله ها و دایی ام که از شب گذشته اینجا آمده اند در تنهایی یاد پدر و مادرم را گرامی خواهیم داشت؛چون از قبل گفته بودند که خیابان های اطراف را نرده کشی خواهند کرد تا کسی نتواند بیاید، لذا این چند نفر اقوام نزدیک از شب گذشته آمدند.
خانم فروهر سپس اشاره میکند که سالهای گذشته نیز وضع بدین منوال بوده و او و اقوام نزدیکش در تنهایی، یاد رهبران حزب ملت ایران را زنده نگهداشته اند : این روند منع برگزاری مراسم چند سال پیاپی است که وجود دارد و غیر از سال اول، سالهای بعد همواره با مشکلاتی روبرو بودیم؛ به طور مثال سالی که در خانقاه مراسم را برگزار کردیم گروههای فشار به مردم حمله کردند و نیروهای انتظامی هم هیچ کمکی به مردم نکردند. در اصل مواقعی هم که می توانستیم مراسم را برگزار کنیم با مشکلات و فشارها و دشواری و حمله های گروههای فشار همراه بوده، منتهی از سال پیش این روند را در پیش گرفتند که کلا مراسم را ممنوع کنند و حتی در منزل شخصی پدر و مادرم نیز اجازه برگزاری مراسم را ندهند.
فرزند داریوش و پروانه فروهر سپس با اشاره به فزونی فشارها از سوی نهاد امنیتی می افزاید: امسال این فشارهای بیش از حد، مسلما مربوط به شرایط سیاسی و اجتماعی حال حاضر مربوط است که جلو هرگونه تجمع هرچند کوچک گرفته می شود تا مبادا حرف هایی که مردم به صورت معمول در جامعه می زنند در جمع مطرح شود و نیروهایی کنار هم قرار بگیرند.
او هر سال علیرغم تمام محدودیت ها و ممنوعیت برگزاری مراسم، همزمان با سالروز قتل پدر و مادرش به ایران سفر میکند: این حق من است و بر این حق پافشاری میکنم. وظیفه من است در قبال پدر و مادرم که این روز را برای آنها و با آنها بگذرانم هرچند در تنهایی و خلوتی بسیار کوچک.
پرستو فروهر اما امیدوار است: امید می بندم به آینده ای نه چندان دور و روزی که مراسمی در خور پدر و مادرم در ایران برگزار کنم. تا آن روز پرونده پدر و مادرم بازست چون دادخواهی نشده است.تنها حق و وظیفه ای که بر عهده من و همه ما باقی می ماند این است که اعتراض کنیم به حق کشی ها و به روندی که از همان اول انجام جنایت و پس از ان، عدم پی گیری پرونده انجام شده تا بدان جا که حتی امکان برگزاری مراسم هم نمی دهند.
فرزند داریوش و پروانه فروهر می افزاید: پرونده پدر و مادر من مانند بسیاری از پرونده های جنایت های سیاسی، پرونده بازی است و وظیفه هر یک از ما ایرانیان این است که با یادآوری و فراموش نکردن آنچه که اتفاق افتاده بر باز بودن پرونده تاکید کنیم و خواستار دادرسی و دادخواهی شویم.
از پرستو فروهر درباره توقیف گذرنامه اش می پرسم؛ می گوید: در فرودگاه از من گرفتند.چند باری هم که مرا به نهادهای امنیتی و انتظامی احضارکردند درباره گذرنامه ام حرفی نزدندتنها گفتند که بعد از سالگرد با شما تماس گرفته خواهد شد. بلیط برگشت من هم روز شنبه آینده است اما برای بازگشت نیاز به گذرنامه دارم.نمیدانم تا آن موقع پس خواهند داد یا نه.
خانم فروهر سال گذشته از سوی نهادهای امنیتی ممنوع الخروج شده بود و مدتی طول کشید تا بتواند از ایران خارج شود.
جمهوری اسلامی و قتل دگر اندیشان
حذف فیزیکی روشنفکران و دگر اندیشان توسط امنیتی ها و افراد دارای مصونیت در جمهوری اسلامی از سالها قبل از سال 77 آغاز شده بود، اما حکومت در نهایت مسئولیت قتل 4 نفر را بر عهده گرفت و پرونده قتل های زنجیره ای در قتل پروانه و داریوش فروهر، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، خلاصه شد؛ هرچند این قتل ها هم به "عوامل خودسر در وزارت اطلاعات" نسبت داده شد. قتل محمد شریف، نويسنده ومترجم و از اعضاي دفتر تدوين مجموعه آثار دكتر شريعتي که 9 آذر 77 ناپدید و جسد او در 16 آذر همان سال در پزشکی قانونی پیدا شد، همچنین پیروز دوانی که سوم شهریور همان سال مفقود شده و جسد اوهم پیدا نشد از سوی جمهوری اسلامی، جزو پرونده قتل های زنجیره ای محسوب نشد. هر چند که رسانه ها و افکار عمومی ایران از شریف و دوانی به همراه، احمد امیرعلایی، نویسنده و مترجم؛ غفار حسینی، مترجم؛ حسین برازنده، ابراهیم زالزاده، ناشر؛ احمد تفضلی، منوچهر صانعی، حمید حاجیزاده و پسر ده ساله اش "کارون"، کاظم سامی، هایک هوسپیان مهر، فریدون فرخزاد و معصومه مصدق، نوه دکتر مصدق و دهها روشنفکر و منتقد سیاسی دیگر به عنوان قربانیان قتل های زنجیره ای یاد می کنند.
رسیدگی به قتل پروانه و داریوش فروهر، مختاری و پوینده نیز در عمل به جایی نرسید؛ چرا که هرگز آمران این قتل ها به دادگاه احضار نشدند و عاملان قتل ها نیز به جز سعید امامی که براساس اطلاعیه سازمان قضایی نیروهای مسلح در 31 خرداد 78 در زندان خودکشی کرد، براساس برخی گزارش ها اکنون آزاد هستند.
حامیان قتل های زنجیره ای به مسند های حکومتی رسیدند و افشاگران این قتل ها تحت تعقیب قرار گرفتند.