بدون یک تحول فکری عمیق در جامعه ایران هیچ تغییر مثبتی رخ نخواهد داد


۱۳۸۸ بهمن ۲۵, یکشنبه

نامه فاطمه کروبی به آیت الله خامنه ای

فاطمه کروبی همسر مهدی کروبی در نامه ای به آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب در خصوص اتفاقات روز ۲۲بهمن و دستگیری فرزند و حمله به همسرش و شرایط حاکم بر جامعه نکاتی را برشمرد. متن این کامل این نامه بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت اله خامنه ای – مقام معظم رهبری
با سلام و احترام
در ارتباط با راهپیمائی ۲۲ بهمن امسال و حوادث پیرامون آن که شخصا شاهد بخش کوچکی آز آن بودم و یا فرزندم علی پس از آزادی بیان کرد با در نظر گرفتن خدا، صادقانه و به نیت درمان این غده ی سرطانی که تمامیت نظام و اسلام را نشانه گرفته است و با این امید که دستور صریح و قاطع جنابعالی به افراد صالح به پاک کردن همیشگی آن منجر شود، نکاتی به استحضار می رسانم. اینجانبه از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۷ در کنار همسرم در مبارزه علیه رژیم سفاک پهلوی فراز و نشیب هائی را پشت سر گذاشتم و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به لطف خداوند متعال توفیق یافتم در بنیاد شهید در دوران دفاع مقدس در بخش دارو ودرمان به مجروحان و وخانواده های معزز شهدا خدمت نمایم و مورد تقدیر کتبی امام (ره) قرار گیرم. پس از آن نیز در هر مسئولیت اجرائی قرار گرفتم و یا نمایندگی مردم در مجلس را بر عهده داشتم، سعی کردم با خدمت به مردم بطور عملی ali karoubi-sahamnewsاز نظام و انقلاب حمایت کنم. همگان میدانند که اینجانبه از بدو انقلاب تاکنون نیز همواره از انقلاب، نظام و آرمان های امام و شهدا دفاع کرده و می کنم. استدعا دارم آنچه که در این نامه به نگارش در آمده را تنها از سر دلسوزی و برای پیشگیری از جنایات آتی علیه فرزندان این سرزمین بدانید، نه برای فرزندم علی که بازداشت او فقط یک نمونه کوچکی است از این دریا. توضیحات زیر تنها در این راستا بیان می گردد و لاغیر.

فرزند سوم ام علی که در سن ۲ سالگی دستگیری و محکومیت ۵ ساله پدر را در شمیران تجربه کرده بود، در کنار پدرش در راهپیمائی ۲۲ بهمن به رسم همه ساله شرکت کرد. همه گروه های سیاسی و شخصیت های هر دو جریان از مردم برای شرکت در این راهپیمائی بزرگ دعوت کردند و از آنان خواستند با پرهیز از افراط گرائی و خشونت زبانی و فیزیکی بطور آرام شرکت کنند. متاسفانه خشونت طلبان که حیات سیاسی و اقتصادی خود را در خشونت و بحران می بینند با دستور به پیاده نظام های بی هویت به همسرم این یار دیرینه امام و مردم یورش بردند که ابعاد آن را همگان می دانند. اینجانبه که برای شرکت در راهپیمائی رفته بودم با فاصله ای اندک شاهد آنچه گذشت بودم. در همان موقع، علی به جرم نانوشته شرکت و کمک به حفاظت از پدر دستگیر و به مسجد امیر المومنین (ع) برده شد و در خانه خدا این محل امن الهی در کنار سایر بازداشت شدگان کتک خورد و ناسزا شنید. هنگامیکه اسامی بازداشت شدگان را یادداشت می کردند، اوباش هائی که امروز در لباس ضابطان قرار گرفته اند به هویت علی پی بردند و پس از ده دقیقه و کسب اجازه از مسوولان ارشد خود، او را از جمع جدا کرده و بشدت مورد ضرب و جرح قرار دادند. این از خدا بی خبران مکان امن الهی را به شکنجه گاه فرزندان مردم تبدیل کردند. آنان در کنار ضرب و جرح شدید فیزیکی علی با بکارگیری سخیف ترین و زشت ترین الفاظ نسبت به فاطمه و مهدی کروبی او را تحت فشار روحی قرار دادند و در قبال اعتراض علی نسبت به آن اهانت ها و شکستن حرمت مسجد، نه تنها خشونت فیزیکی و زبانی را افزایش دادند بلکه این مرد ۳۷ ساله را در خانه خدا تهدید به … کردند – مجازات ارتکاب آن فعل در قانون مجازات اسلامی مرگ است. خدا می داند این جماعت وقیح با دست بازی که دارند بر سر جوانان کم سن و سال این کشور چه آورده و می آورند. براستی که زبان و قلم از بیان وحشی گری این قوم که این روزها بر فرزندان این مرز و بوم حاکم شده اند قاصر و ناتوان است.

دستگیری علی فتح الفتوحات این جماعت بی هویت بوده که با افتخار و برای مرعوب کردن سایر بازداشت شدگان او را شکنجه می کردند. در هنگام انتقال بازداشت شدگان آنان علی را از جمع جدا کرده و به گارد ویژه به سرکردگی افراد فاسدی می سپارند که دور جدید شکنجه او آغاز می گردد. در هنگام شکنجه از او فیلم گرفته و با افتخار از اینکه فرزند مهدی کروبی در اسارت آنان است با زشت ترین الفاظ به مهدی کروبی و خانواده او توهین می کنند. هنگامیکه دستور انتقال و آزادی علی به پایگاه خیابان شهید مطهری می رسد، مامور شکنجه ضمن اظهار تاسف می گوید اگر ۲۴ ساعت دیگر اینجا بودی جنازه ات را تحویل می دادم. البته جا دارد از رفتار انسانی افسران پایگاه شهید مطهری و تلاش آنان در جهت درمان علی تشکر شود. برای نجات سایر بازداشت شدگان ایشان آمادگی دارند جزئیات بیشتر را در اختیار هر مقامی که صلاح بدانید قرار دهند.

آین رنجنامه برای علی نیست زیرا او امروز تحت درمان و در کنار خانواده اش است. این نوشته برای آن است که جنابعالی تا دیر نشده به دادخواهی فرزندان بی نام و نشان این کشور بویژه دستگیر شدگان جوان اخیر برسید. پیش از آنکه کامران ها و محسن های دیگر زیر شکنجه این افراد بی مسئولیت جان دهند و حیثیت این کشور و نظام را به چالشی اساسی بکشانند، تدبیری نمائید. امروز متاسفانه شاهد قوه قضائیه مستقل و مقتدر که بتواند به تظلم خواهی مردم رسیدگی کند و یا مجلسی توانمند که بخواهد به حمایت از حقوق مردم مبادرت کند نیستیم، فلذا از حضرتعالی خاضعانه و مصرانه می خواهم بداد مردم و ظلمی که بر آنان می رود برسید و از مسوولان قضائی بخواهید که چرا به جنایت آمران و عاملان اصلی جنایات کهریزک و سایر بازداشتگاه ها رسیدگی نمی کنند که اگر به دستور بجای جنابعالی در قبال کهریزک بدرستی عمل کرده بودند، امروز قطعا شاهد تکرار مجدد آن نبودیم.

فاطمه کروبی

۱۳۸۸ بهمن ۱۷, شنبه

فردوسی بزرگ کهِ درود و داد و دَهِش یزدان بر او باد





در این خاک زرخیز ایران زمین
نبودند جز مردمی پاک دین

همه دینشان مردی و داد بود
وز آن کشور آزاد و آباد بود

چو مهر و وفا بود خود کیششان
گنه بود آزار کس پیششان


همه بنده ناب یزدان پاک
همه دل پر از مهر این آب و خاک

پدر در پدر آریایی نژاد
ز پشت فریدون نیکو نهاد

بزرگی به مردی و فرهنگ بود
گدایی در این بوم و بر ننگ بود

کجارفت آن دانش و هوش ما
که شد مهر میهن فراموش ما

که انداخت آتش در این بوستان
کز آن سوخت جان و دل دوستان

چه کردیم کین گونه گشتیم جوار؟
خرد را فکندیم این سان زکار

نبود این چنین کشور و دین ما
کجا رفت آیین دیرین ما؟

به یزدان که این کشور آباد بود
همه جای مردان آزاد بود

در این کشور آزادگی ارز داشت
کشاورز خود خانه و مرز داشت

گرانمایه بود آنکه بودی دبیر
گرامی بد آنکس که بودی دلیر

نه دشمن در این بوم و بر لانه داشت
نه بیگانه جایی در این خانه داشت


از آنروز دشمن بما چیره گشت
که ما را روان و خرد تیره گشت


از آنروز این خانه ویرانه شد
که نان آورش مرد بیگانه شد

چو ناکس به ده کدخدایی کند
کشاورز باید گدایی کند



به یزدان که گر ما خرد داشتیم
کجا این سر انجام بد داشتیم


بسوزد در آتش گرت جان و تن
به از زندگی کردن و زیستن


اگر مایه زندگی بندگی است
دو صد بار مردن به از زندگی است


بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم
برون سر از این بار ننگ آوریم
یکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۸۸
نامه روزنامه نگاران ایرانی به خبرنگاران خارجی

در 22 بهمن، از مظلومیت ملت ایران بنویسید

در حالی که معترضین ایرانی خود را برای حضور گسترده در راهپیمایی 22 بهمن امسال آماده می کنند، بیش از 50 روزنامه نگار ایرانی با انتشار نامه ای خطاب به خبرنگاران خارجی دعوت شده به مراسم 22 بهمن، از آنها خواستند ضمن انعکاس واقعیت های این راهپیمایی، "گزارشگر مظلومیت ملت ایران" باشند.همزمان ده تن از روزنامه نگاران لبنانی با صدور بیانیه ای، حمایت خود را از جنبش مردم ایران اعلام کردند.

نامه روزنامه نگاران ایرانی، انعکاس گسترده ای درکانال های خارجی و نیز خبرگزاری ها و روزنامه های معتبر بین المللی داشته و بسیاری از روزنامه نگاران سرشناس خارجی، ضمن حمایت از خواسته های همکاران ایرانی خود خبر داده اند که جمهوری اسلامی برای پوشش اخبار مربوط به 22 بهمن، هیچ یک از روزنامه نگاران مطرح و سرشناس رسانه های معتبر را به ایران دعوت نکرده و مانع از ورود آنها به ایران شده است.

در همین ارتباط یک خبرنگار آمریکایی به روز خبر داد که با وزارت ارشاد جمهوری اسلامی تماس گرفته و در مورد دعوت روزنامه نگاران خارجی به ایران سئوال کرده اما به وی گفته شده است بیش از صد روزنامه نگار تقاضای ویزا کرده اند ولی به هیچ یک از آنان پاسخی داده نشده است. این روزنامه نگار با استناد به سخنان این مقام مسئول در بخش مطبوعات خارجی وزارت ارشاد به روز گفت:خبر خبرگزاری فارس در مورد دعوت 300 روزنامه نگار خارجی به ایران دروغ است.

برخی خبرنگاران خارجی نیز پس از انتشار نامه روزنامه نگاران ایرانی، در تماس با همکاران ایرانی خود تاکید کرده اند هیچ روزنامه نگار سرشناسی به ایران دعوت نشده است.آنها پرسیده اند: این 300 روزنامه نگار چه کسانی هستند و با کدام رسانه ها همکاری می کنند؟

نامه روزنامه نگاران ایرانی

در نامه روزنامه نگاران ایرانی خطاب به خبرنگاران خارجی از آنان خواسته شده است در 22 بهمن از مظلومیت مردم بنویسند و نگذارند گردانندگان حکومت جمهوری اسلامی مانع شنیدن صدای واقعی مردم ایران شوند.

متن کامل این نامه به شرح زیرست:

"همکاران گرامی، روزنامه نگارانی که برای تهيه عکس وگزارش از سالروز انقلاب پيروزی انقلاب اسلامی در فوريه ۲۰۱۰ به ايران دعوت شده ايد، با شما سخن می گوئيم.
ما گروهی از روزنامه نگاران ايرانی هستيم که به ناچار در غربت بسر می بريم. بسياری ديگر چون ما در سراسر جهان پراکنده اند و ۴۵ نفر از آنها در روزهائی که شما به ايران می رويد، درمخوفترين زندان های دنيا زير شکنجه قرار دارند.

همکاران گرامی؛
گناه همه ما روزنامه نگاران زندانی و تبعيد شده از ايران جز اين نيست که می خواهيم بر اساس بيانيه جهانی حقوق بشر و در متن جريان آزاد خبر، رويدادهای ايران را آزادانه منعکس کنيم.
حکومت ايران بعد از کودتای انتخاباتی تابستان امسال بر شدت سرکوب مطبوعات آزاد افزوده و همراه آن با به کارگيری تازه ترين ترين شيوه های سرکوب، کوشيده جنبش صلح آميز ايران را از ميان بر دارد.
دولت غيرقانونی و تقلبی، اکنون که بعد از هشت ماه به نتيجه دلخواه نرسيده، نمايش تازه ای را تدارک ديده است. بر اساس اطلاعات دقيق رسيده از ايران، دولت برآمده از کودتای انتخاباتی احمدی نژاد، با تمام قوا و استفاده از امکانات وسيع دولتی سرگرم جمع آوری جمعيتی در تهران است.
برنامه دولت اين است که از يک سو مانع رسيدن جمعيت ميليونی طرفدار جنبش سبز به محل برگزاری مراسم و سخنرانی محموداحمدی نژاد درميدان آزادی تهران شود و از سوی ديگر اين ميدان را از تظاهر کنندگان دولتی پر کند.

همکاران گرامی؛
دعوت از خبرنگاران خارجی برای پوشش دادن مراسم سالگرد انقلاب در روز ۱۱ فوريه ۲۰۱۰ بخش ديگری از نقشه فريبکارانه دولت غير قانونی محمود احمدی نژاد است. اين دولت که تا کنون بسياری از خبرنگاران رسانه های خارجی را بعنوان جاسوس دستگير و فعاليت بخش عمده رسانه های جهانی را ممنوع کرده است، اکنون می کوشد با دعوت از خبرنگاران رسانه های جهانی، می خواهدنمايش مردمی بودن خود را پوشش جهانی بدهد.
روش حکومت ايران کاناليزه کردن خبرنگاران بسوی تظاهرات دولتی و ممانعت از حضور انها در نقاط ديگر است.

همکاران گرامی؛
شما نه تنها بعنوان نمايندگان رسانه های جهان آزاد، بلکه به جای همکاران ايرانی خود که در تبعيد يا زندانند به ايران می رويد. دعوت کننده شما دولتی آزادی کش، ضد مطبوعات آزاد و پايمال کننده بديهی ترين حقوق انسانی است.
شما بر خيابان هائی پا می گذاريد که هنوز از خون بهترين فرزندان ايران رنگين است. همه شماحتما فيلم به قتل رساندن ندا را ديده ايد. اين دختر جوان نماد و نمونه کسانی است که دولت کودتائی انها رادستگير کرده، مورد تجاوز قرار داده به زيرشکنجه برده و به قتل رسانده است. اين دختر جوان و چند تن مانند وی در خيابان به دست مزدوران حکومت کشته شدند اما صدها تن رادر سياه چال ها و زندان ها و يا در جاهائی که معلوم نيست مورد تجاوز قرار داده، شکنجه کرده و به قتل رسانده است.

همکاران گرامی؛
ما فهرست روزنامه نگاران زندانی ايران رابر اساس گزارش «سازمان گزارشگران بدون مرز» دراختيار شما می گذاريم و از شما درخواست می کنيم، انها را بجوئيد و بيابيد. از خودشان و زندانبانان آنها بپرسيد:
- اين روزنامه نگاران چرازندانند؟

همکاران گرامی؛
از شما عزيزان که به جای ما به ميهن زير سلطه استبداد ما می رويد، می خواهيم در دام نقشه قاتلان آزادی نيافتيد.
شما را به اين نکات توجه می دهيم:
- تظاهرات از شب ۱۱ فوريه آغاز می شود. فريادهای اله واکبر که در شهرها طنين خواهدافکند، صدای اعتراض مردم و مقدمه حضور ميليونی ايرانيان سبز خواهد بود که روز ۱۱ فوريه به دعوت آقايان محمد خاتمی، مير حسين موسوی و مهدی کروبی به خيابان ها خواهند آمد.
- مسير اصلی راه پيمائی در خيابان انقلاب واز شرق تهران- ميدان امام حسين- تا غرب تهران - ميدان آزادی - است. سپاه پاسداران از هم اکنون تدارک ديده است با بستن خيابانهای منتهی به خيابان انقلاب و سرکوب مردم مانع حضور انها شود. جنبش سبز رابايد در اطراف اين مسير و در سراسر تهران ديد و نه تنها در مسيری که دراختيار تظاهر کنندگان دولتی گذاشته خواهد شد.

همکاران گرامی؛
روز ۱۱ فوريه مانند روز های مشابه، دولت کودتايی مسيرها را کنترل خواهد کرد تا مردمی که از مقابل دوربين های شما می گذرند، بسيجيانی باشند که نمايش مضحکی از يک ملت را برای دوربين های تلويزيونی به صحنه می برند.
شما صدای اعتراض ملت ايران را واضح تر از هميشه می توانيد بشنويد اگر به پشت ميله ها و قفس ها و حصارها و به مردم واقعی ايران بنگريد.
همکاران گرامی؛
ترديد نداريم که دست های خونين کودتاچيان را پس خواهيد زد و دستان مردم رنجديده ايران را خواهيد فشرد. شما به سفری تاريخی می رويد؛ ما با قلب هائی که برای آزادی می تپد و چشمان خيسی که بدرقه شماست، همراهتان هستم.
اميدواريم که تيتر اول دنيا در روز فوريه ۲۰۱۰ "پيروزی يک ملت" باشد.

همکاران گرامی؛
فريب آنان را ناديده بگيريد، ببينيد هر چه ديدنی است، نمايش هايش را رسوا کنيد، خواست واقعی مردم را بشنويد. و در اين سفر تاريخی بازگو کننده و گزارش دهنده مظلوميت مردم ايران باشيد. اين درخواست همکاران زجرديده شماست."

اسامی امضا کنندگان این نامه به شرح زیرست:

سامناک آقایی - هوشنگ اسدی- نوشابه امیری ـ آسیه امینی ـ فریبا امینی ـ نیما امینی ـ مریم اقوامی ـ هادی ابراهیمی رودبارکی ـ شبنم آذر ـ رضا اسکندری - مازیار بهاری ـ احمد باطبی- آرش بهمنی- فرزانه بذرپور ـ ناهید پیلوار ـ مزدک پارسیان ـ رضا دقتی ـ محمد تاج دولتی ـ وحید جهان زاده ـ لیندا حسینی نژاد ـ بابک داد- خسرو رئیسی - شهرام رفیع زاده- بهرام رفیعی- سامان رسول پورـ فرورتیش رضوانیه ـ ویدا سامع ـ حسن سربخشیان-فریدون شیبانی-بنیامین صدرـ محمد صفریان ـ سام الدین ضیایی ـ فرهمند علیپورـ آرش غفوری – ویدا فرهودی ـ پویان فخرایی ـ فرشید فاریابی ـ فرشته قاضی- مسعود قریشی ـ مریم قوامی ـ نیک آهنگ کوثر- رضا گنجی ـ حنیف مزروعی- مهدی محسنی- ملیحه محمدی- جواد منتظری- جواد مقیمی ـ روزبه میر ابراهیمی- امید معماریان- سراج الدین میر دامادی ـ لیلا ملک محمدی ـ عباس معروفی ـ سید ابراهیم نبوی- علیرضا نوری زاده- منو چهر هنرمند ـ حامد یوسفی

پیام روزنامه نگاران لبنانی

در همین حال، دهها روزنامه نگار و نویسنده لبنانی با صدور بیانیه ای همدلی خود را با روزنامه نگاران و معترضین ایرانی اعلام کردند.

در این بیانیه که به روز ارسال شده، آمده است: "از شهری که سید محمد خاتمی در وصف آن گفت «عروس مدیترانه باید سر افراز باشد» ما لبنانیان دمکرات همبستگی خود را با جنبش مردم ایران برای آزادی، دمکراسی و پلورالیسم اعلام می نماییم.امروز ما به تهران گوش فرا می دهیم، زبانش را که زبان آزادی است می فهمیم همانگونه که زخمهای پرغرور پیکرش را حس می کنیم. از این خاستگاه است که دوشادوش جنبش سبز ایران و آزادگان و زندانیانش در برابر جلادان می ایستیم.ما شریک غم و بردباری شماییم و همان عدالتی را می جوییم که انسانها فارغ از هر زبانی در پی اش هستند.چه بسیارتلاشها نمودند تا حافظه تاریخی ما و شهرهایمان را به نیستی بکشانند. ولی بنگرید که چگونه امروز یکدل و یکصدا از بیروت تا تهران فریاد آزادی خواهی و استبداد ستیزی سر می دهیم."