بدون یک تحول فکری عمیق در جامعه ایران هیچ تغییر مثبتی رخ نخواهد داد


۱۳۸۹ اردیبهشت ۹, پنجشنبه

زجرنامه پسران تازه به بلوغ رسیده

نویسنده: Mamosh

خانم شادی صدر، حقوق دان و فعال حقوق زنان در دفتر کار خود نشسته بود و به این فکر می کرد که به چه کسی گیر بدهد که نا گهان متوجه شد چه قشری بهتر از پسر بچه های تازه به سن بلوغ رسیده! بله بد بخت ترین و بی نوا ترین قشر جامعه. پسر بچه هایی که نه دیگر کودک محسوب می شوند و نه بزرگ سال، در بی ریخت ترین دوره زندگی خود به سر می برند و هیچ کسی نه آدم حسابشان می کند و نه جدیشان می گیرد.
از فرط حشریت دیوار را گاز می گیرند و پنجول به در می کشند. از فرط بی امکاناتی با سوژه مجری اخبار شبانگاهی و چشمان آبی سرنده پیتی خود ارضائی می کنند. آن قدر جلق زده اند که نیمه راست بدنشان آرنولد شده و نیمه چپ آن گاندی.

بی نوا ها به لطف برکات اسلام در پناه مدرسه های پسرانه تا به حال از نیمی از جامعه جدا بوده اند و حال باید بدون هیچ شناخت و تجربه سعی کنند که بر روی آن نیم ناشناخته غلت بزنند و تازه بعد از این همه بد بختی به متلکت انداختن متهم هستند.

نگویید که می‌توان در ایران پسری تازه به سن بلوغ رسیده بود و بزرگ و بالغ شد، بی آنکه به زنان متلک گفت؛ بی‌اغراق، این بخشی از روند بزرگ‌شدن برای مردان در ایران است. تجربه‌ای که بدون آن، مرد ایرانی، مرد نمی‌شود. شادی صدر

متلک چیست؟

متلکت یعنی تلاش برای بر قراری ارتباط با جنس مونث بدون مجهز بودن به هر نوع وسیله ای که نشان از مایه داری باشد. اگر شما با پای پیاده به دنبال دختر خانمی بیافتید و بگوئید: به کجا چنین شتابان جگر؟ این متلکت محسوب می شود. ولی اگر همین جمله را از داخل یک فروند ماشین بنز مدل بالا پرتاب کنید، به عنوان عشق و فرهنگ و ادبیات غنی به شمار می رود. معمولا جواب جمله از نوع اول “گمشو نکبت” است و جواب جمله از نوع دوم یک لبخند ملیح.

خانم شادی صدر، پسر بچه تازه به بلوغ رسیده ایرانی موقعی مرد می شود که زیر بار 1000 سکه طلا مهریه می رود و نه موقعی که به دختر ها متلک می اندازد. این خانم متوجه نیست که فرنگی بودن فقط سر پا شاشیدن نیست. اگر مملکت ما هم دیسکو،کلاب و بار داشت کمتر کسی پیدا می شد که در خیابان های شهر به دختر ها به قول شما متلکت بی اندازد. بالاخره این ملت بی نوا باید یک جایی به هم برسند یا نه؟

امروز ما در این مملکت بیشتر از حقوق بشر به حقوق حشر نیازمندیم تا این جمعیت کثیر که از مشکلات جنسی رنج می برند را درمان کنیم. یک حقوق دان چرا باید اینقدر سطحی به مشکلات یک مملکت نگاه کند؟ مسلم است که یک سیستم مریض، انسان های مریض تولید می کند. آیا انتظار دارید از سیستم آموزش و پرورش این حکومت یکی در میان دکتر حسابی و انیشتن بیرون آید؟

در بعضی موارد هم خود دختر خانم در ترویج فرهنگ های غلط از جمله فرهنگ والای غیرت کشکی مقصرند. بسیار دیده ایم که می نشینند و می گویند: ” آقا مسعود خیلی رو من حساسه”. در بسیاری از موارد فشار های خانوادگی بر روی دختران از طرف مادر خانواده است و نه پدر خانواده.

به هر حال این مشکلات اجتماعی پیچیده تر از آن است که بتوان آن را گردن فرد یا قشر خاصی از جامعه انداخت، بجز آقای خامنه ای. ایشان دیوث و بی پدر مادرند و می شود همه مشکلات را به گردن او انداخت.